English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
conduct disorder اختلال رفتاری
Other Matches
misusing بد رفتاری
misused بد رفتاری
misuses بد رفتاری
deviance کج رفتاری
illtreatment بد رفتاری
misbehaciour بد رفتاری
ill use بد رفتاری
behavioral رفتاری
bad conduct بد رفتاری
ill treatment بد رفتاری
deviancy کج رفتاری
ill-treatment بد رفتاری
misuse بد رفتاری
good conduct خوش رفتاری
machismo نرینه رفتاری
to behave ill بد رفتاری کردن
echopathy پژواک رفتاری
ill-treating بد رفتاری کردن به
ill-treated بد رفتاری کردن به
ill-treat بد رفتاری کردن به
propriety of behaviour درست رفتاری
behavioral equation معادله رفتاری
ill-treats بد رفتاری کردن به
behavioral sciences علوم رفتاری
illtreat باکسی بد رفتاری کردن
good conduct خوش رفتاری کردن
It isn't anything like her. او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
strike out <idiom> رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
Hypergraphia [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
perturbations اختلال
disorders اختلال
line hit اختلال خط
line noise اختلال
irregularity اختلال
perturbation اختلال
impairment اختلال
tribulation اختلال
disorder اختلال
neuremia اختلال پی ها
tribulations اختلال
impariment اختلال
disturbance اختلال
distribance اختلال
derangement اختلال
noise اختلال
disturbances اختلال
noises اختلال
dyspepsia اختلال هضم
convulsive disorder اختلال تشنجی
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
lalopathy اختلال گویایی
dysbulia اختلال اراده
mental abnormality اختلال مشاعر
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
dissociative disorder اختلال گسستی
apselaphesia اختلال بساوشی
ageusia اختلال چشایی
character disorder اختلال منش
clamper برای قط ع اختلال
cyclic disorder اختلال دورهای
factitious disorder اختلال ساختگی
developmental disorder اختلال رشدی
emotional disturbance اختلال هیجانی
emotional disorder اختلال هیجانی
kettle of fish اشفتگی اختلال
background noise اختلال پس زمینه
paramnesia اختلال حافظه
personality disorder اختلال شخصیت
personality disturbance اختلال شخصیت
quantization noise اختلال تدریج
radar trapping اختلال رادار
sexual disorder اختلال جنسی
thought disorder اختلال فکر
time flutter اختلال زمانی
time jitter اختلال زمانی
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
neurosis اختلال روانی
neurosis اختلال اعصاب
neuroses اختلال روانی
neuroses اختلال اعصاب
unbalance اختلال مشاعر
mental disturbance اختلال روانی
mental disorder اختلال مشاعیر
mental disorder اختلال روانی
noise immunity مصونیت از اختلال
oppositional disorder اختلال نافرمانی
neuremia اختلال اعصاب
mental defectives اختلال حواس
psychiatric disorder اختلال روانی
dystonia اختلال تونوس
perturbations انحراف اختلال
perturbation theory نظریه اختلال
perturbation انحراف اختلال
unbalancing اختلال مشاعر
organic disorder اختلال عضوی
unbalances اختلال مشاعر
interference اختلال در سیگنال
eating disorder اختلال خورد و خوراک
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
font id conflict اختلال شناسایی فونت
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
protanomaly اختلال سرخ بینی
formal thought disorder اختلال صوری فکر
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
acopia اختلال استنساخ شکل
pips اختلال مزاج خال
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
neurotic دچار اختلال عصبی
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
pipped اختلال مزاج خال
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
affective disorders اختلال های عاطفی
amimia اختلال بیانگری چهره
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
disorderliness اختلال بهم خوردگی
deranyement اختلال مرهم زنی
pip اختلال مزاج خال
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
pipping اختلال مزاج خال
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
crash protected دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com