English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
Other Matches
paranoid پارانویایی
paranoid ideation تفکر پارانویایی
paranoid delusion هذیان پارانویایی
paranoid schizophrenia اسکیزوفرنی پارانویایی
acute paranoid state حالت پارانویایی حاد
common divisor مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
noise اختلال
distribance اختلال
impairment اختلال
neuremia اختلال پی ها
disturbance اختلال
disturbances اختلال
derangement اختلال
noises اختلال
irregularity اختلال
disorders اختلال
perturbations اختلال
perturbation اختلال
tribulation اختلال
tribulations اختلال
impariment اختلال
disorder اختلال
line hit اختلال خط
line noise اختلال
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
dystonia اختلال تونوس
kettle of fish اشفتگی اختلال
emotional disturbance اختلال هیجانی
lalopathy اختلال گویایی
factitious disorder اختلال ساختگی
developmental disorder اختلال رشدی
emotional disorder اختلال هیجانی
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
interference اختلال در سیگنال
perturbations انحراف اختلال
unbalancing اختلال مشاعر
unbalances اختلال مشاعر
unbalance اختلال مشاعر
ageusia اختلال چشایی
perturbation انحراف اختلال
background noise اختلال پس زمینه
character disorder اختلال منش
clamper برای قط ع اختلال
apselaphesia اختلال بساوشی
conduct disorder اختلال رفتاری
convulsive disorder اختلال تشنجی
cyclic disorder اختلال دورهای
dissociative disorder اختلال گسستی
dysbulia اختلال اراده
dyspepsia اختلال هضم
sexual disorder اختلال جنسی
personality disorder اختلال شخصیت
personality disturbance اختلال شخصیت
perturbation theory نظریه اختلال
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
time jitter اختلال زمانی
time flutter اختلال زمانی
thought disorder اختلال فکر
quantization noise اختلال تدریج
neurosis اختلال روانی
neuroses اختلال روانی
neuroses اختلال اعصاب
neurosis اختلال اعصاب
radar trapping اختلال رادار
paramnesia اختلال حافظه
mental disturbance اختلال روانی
mental disorder اختلال مشاعیر
mental disorder اختلال روانی
mental defectives اختلال حواس
psychiatric disorder اختلال روانی
noise immunity مصونیت از اختلال
mental abnormality اختلال مشاعر
oppositional disorder اختلال نافرمانی
neuremia اختلال اعصاب
organic disorder اختلال عضوی
pip اختلال مزاج خال
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
pipping اختلال مزاج خال
affective disorders اختلال های عاطفی
pips اختلال مزاج خال
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
amimia اختلال بیانگری چهره
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
pipped اختلال مزاج خال
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
neurotic دچار اختلال عصبی
protanomaly اختلال سرخ بینی
deranyement اختلال مرهم زنی
font id conflict اختلال شناسایی فونت
disorderliness اختلال بهم خوردگی
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
eating disorder اختلال خورد و خوراک
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
formal thought disorder اختلال صوری فکر
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
acopia اختلال استنساخ شکل
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
senses حس مشترک
joint مشترک
held in common مشترک
common user مشترک
sense حس مشترک
subscriber مشترک
subscribers مشترک
subscriber's line خط مشترک
commonality مشترک
commonalities مشترک
sensed حس مشترک
intercommon حق مشترک
conjoint مشترک
participant مشترک
commoners مشترک
participants مشترک
common مشترک
party line خط مشترک
party lines خط مشترک
commonest مشترک
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
joint command یکان مشترک
joint committee کمیسیون مشترک
intercommunion اقدام مشترک
joint account حساب مشترک
joint adventure تجارت مشترک
interrelation مناسبات مشترک
intercommunion ارتباط مشترک
joint command فرماندهی مشترک
intersection فصل مشترک
condominiums حکومت مشترک
EEC بازار مشترک
condominium تسلط مشترک
condominium حاکمیت مشترک
condominium مالکیت مشترک
complex fraction برخه مشترک
Common Market بازار مشترک
condominium حکومت مشترک
insurance certificate بیمه مشترک
joint exercise مانور مشترک
co-authors نویسندهی مشترک
co-author نویسندهی مشترک
trunk circuit معبر مشترک
halvers نیمه مشترک
condominiums مالکیت مشترک
joint costs هزینههای مشترک
common مشترک اشتراکی
intersections فصل مشترک
joint ستاد مشترک
joint مشترک الحاقی
local subscriber مشترک داخلی
line termination circuit اتصال مشترک
factor عامل مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com