English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (5 milliseconds)
English Persian
full power اختیارات تام
full powers اختیارات تام
Search result with all words
devolution تفویض اختیارات
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
authorizations اختیارات
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
delegation of authority دادن اختیارات
departmentalism اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
deprive someone of his power از کسی سلب اختیارات کردن
divest someone of his power از کسی سلب اختیارات کردن
excathedra طبق اختیارات محوله
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
fully empovered دارای اختیارات تام
in power دارای اختیارات
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
lagate a latere نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
limited power اختیارات محدود
mandatory powers اختیارات دولت قیم
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
proconsul افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
titular charge daffaires کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
ultra vires خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires بیش از حدود اختیارات قانونی
ultra vires تجاوز از حدود اختیارات
To have full powers. اختیارات کامل داشتن
To exceed ones authority. ازحدود اختیارات خود فراتر رفتن
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com