Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (5 milliseconds)
English
Persian
deportment
اخلاق
moralities
اخلاق
morality
اخلاق
moral
اخلاق
comportment
اخلاق
Other Matches
ethic
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
rabid
بد اخلاق
pettish
بد اخلاق
impatient
بد اخلاق
characterless
بی اخلاق
moody
بد اخلاق
reprobate
بد اخلاق
reprobates
بد اخلاق
immoral
بد اخلاق
behaviuor
سلوک اخلاق
behavior
سلوک اخلاق
immorally
بر خلاف اخلاق
creative thinking
تفکر اخلاق
Moral decadence .
فساد اخلاق
moralistic
اخلاق گرایانه
public morals
اخلاق حسنه
moralization
اخلاق گرایی
moral philosophy
علم اخلاق
moral philosopher
اخلاق دان
good conduct
حسن اخلاق
ehtics
علم اخلاق
immoral
خلاف اخلاق
frailty
ضعف اخلاق
ethic
کتاب اخلاق
good-natured
خوش اخلاق
edification
تهذیب اخلاق
ethics
علم اخلاق
frailties
ضعف اخلاق
rake
بد اخلاق فاسد
rakes
بد اخلاق فاسد
raking
بد اخلاق فاسد
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
sportmanship
رفتار و اخلاق انسانی
wrongs
مخالف اخلاق یا قانون
it is an offence to morlity
منافی اخلاق است
peculiar
دارای اخلاق غریب
personalities
اخلاق و خصوصیات شخص
pestiferous
فاسدکننده اخلاق دیگری
prejudicial to public morality
منافی اخلاق حسنه
personality
اخلاق و خصوصیات شخص
to take a person's measure
با اخلاق کسیرا ازمودن
well conditioned
دارای اخلاق نیکو
ethically
مطابق علم اخلاق
ethical
وابسته به علم اخلاق
moralist
معتقد به اصول اخلاق
moral
وابسته بعلم اخلاق
moralists
معتقد به اصول اخلاق
doggery
اخلاق پست بدکاری
donsie
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
wronging
مخالف اخلاق یا قانون
regeneration
نوزایش تهذیب اخلاق
donsy
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
wrong
مخالف اخلاق یا قانون
to gauge a person
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
bowdlerization
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
moralist
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
pharisaism
اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
moralists
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
the whole of morality is there
همه اخلاق همین جا است
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
offences against public morals
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
moralism
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
cocotte
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
moral philosophy
اصول اخلاق ایین رفتار
edified
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies
اخلاق اموختن تقدیس کردن
pestilently
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
good tempered
دیر غضب خوش اخلاق
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
edify
اخلاق اموختن تقدیس کردن
bowdlerize
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
the churach built him up
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
he is always a little peculiar
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
smut
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smuts
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
expurgatory index
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
perfectionist
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionists
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
example is better than precept
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted .
بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
overbearingness
تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
well marnered
خوش اطوار خوش اخلاق
undesireable discharge
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com