English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
public morals اخلاق حسنه
Search result with all words
prejudicial to public morality منافی اخلاق حسنه
Other Matches
ethic غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
good relations روابط حسنه
good relations مناسبات حسنه
rapprochement ایجاد روابط حسنه
amity روابط حسنه حسن تفاهم
well conditioned نیکو خصال دارای صفات حسنه
ententes cordiales روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
entente روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
moral اخلاق
pettish بد اخلاق
impatient بد اخلاق
comportment اخلاق
morality اخلاق
characterless بی اخلاق
immoral بد اخلاق
moody بد اخلاق
moralities اخلاق
rabid بد اخلاق
reprobates بد اخلاق
deportment اخلاق
reprobate بد اخلاق
behaviuor سلوک اخلاق
behavior سلوک اخلاق
immorally بر خلاف اخلاق
moral philosopher اخلاق دان
moral philosophy علم اخلاق
moralization اخلاق گرایی
good conduct حسن اخلاق
ehtics علم اخلاق
creative thinking تفکر اخلاق
Moral decadence . فساد اخلاق
moralistic اخلاق گرایانه
rake بد اخلاق فاسد
frailty ضعف اخلاق
frailties ضعف اخلاق
good-natured خوش اخلاق
edification تهذیب اخلاق
immoral خلاف اخلاق
ethic کتاب اخلاق
rakes بد اخلاق فاسد
raking بد اخلاق فاسد
ethics علم اخلاق
it is an offence to morlity منافی اخلاق است
moralist معتقد به اصول اخلاق
pestiferous فاسدکننده اخلاق دیگری
sportmanship رفتار و اخلاق انسانی
to take a person's measure با اخلاق کسیرا ازمودن
well conditioned دارای اخلاق نیکو
personalities اخلاق و خصوصیات شخص
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
wrong مخالف اخلاق یا قانون
personality اخلاق و خصوصیات شخص
donsie دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
regeneration نوزایش تهذیب اخلاق
donsy دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
peculiar دارای اخلاق غریب
moralists معتقد به اصول اخلاق
wronging مخالف اخلاق یا قانون
ethically مطابق علم اخلاق
wrongs مخالف اخلاق یا قانون
doggery اخلاق پست بدکاری
moral وابسته بعلم اخلاق
ethical وابسته به علم اخلاق
moralists فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
the whole of morality is there همه اخلاق همین جا است
cocotte زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
offences against public morals جرائم بر علیه اخلاق عمومی
edified اخلاق اموختن تقدیس کردن
moralist فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
bowdlerization حذف قسمتهای خارج از اخلاق
moralism رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moral philosophy اصول اخلاق ایین رفتار
edifies اخلاق اموختن تقدیس کردن
edify اخلاق اموختن تقدیس کردن
pestilently چنانکه برای اخلاق مضرباشد
good tempered دیر غضب خوش اخلاق
pharisaism اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
streaky دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier دارای اخلاق وخصوصیات فردی
bowdlerize قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
that is an offences to moralit لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
smut تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smuts تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
expurgatory index فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
perfectionists کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
example is better than precept نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted . بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
overbearingness تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
well marnered خوش اطوار خوش اخلاق
undesireable discharge اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com