Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (6 milliseconds)
English
Persian
turkism
اداب وسنن ترکی
Other Matches
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
Turkish
ترکی
triglyph
سه ترکی
triskele
سه ترکی
triskelion
سه ترکی
turkism
اصطلاحات ترکی
turkish knot
گره ترکی
turcism
کیش ترکی
mogul lampholder
سرپیچ ترکی
overhand
ترکی دوزی
the turkish language
زبان ترکی
oversew
ترکی دوزی کردن
to sew overhand
ترکی دوزی کردن
Anatolia rug
فرش ترکی یا آناتولی
feather boarding
پوشش ترک ترکی باتخته
feather-boarding
[پوشش ترک ترکی با تخته]
turkic
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
kara
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
turki
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
carnation motif
طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
rules of decorum
اداب
propriety of behaviour
اداب
ceremonial
اداب
ceremonials
اداب
habitude
اداب
good manners
اداب
elegant maners
اداب
mores
اداب
devoir
اداب
rite
اداب
practices
اداب
manners
اداب
etiquette
اداب
sand crack
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
politest
مبادی اداب
unmennerly
بدون اداب
politer
مبادی اداب
preciosity
اداب دانی
polite
مبادی اداب
religious rites
اداب دینی
he has no manners
اداب ندارد
decorum
اداب دانی
tactfully
مبادی اداب
tactful
مبادی اداب
unmannered
بدون اداب
protocol
اداب ورسوم
punctual
اداب دان
liturgies
اداب نماز
liturgy
اداب نماز
protocols
اداب ورسوم
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
etiquette
علم اداب معاشرت
tactlessly
بدون مبادی اداب
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
punctilious
بسیار مبادی اداب
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
customs of war
اداب عرفی جنگ
tactless
بدون مبادی اداب
kith
علم اداب معاشرت
punctiliously
بسیار مبادی اداب
formalism
رعایت ائین و اداب
formality
رعایت اداب ورسوم
breach of propriety
عدم رعایت اداب
ritually
از روی اداب ومراسم
Elibilinde
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
to observe the proprieties
اداب معاشرت را نگاه داشتن
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
Scotticisms
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
judaize
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
Scotticism
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
anglomania
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
frenchify
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
clownish
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
keep up with the times
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
phoenix
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
caucasus
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
symmetric knot
گره ترکی
[گره نامتقارن]
[که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
kepse motife
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
kanat
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
sinicism
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
Gabbeh
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Quchan
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
kikalak design
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
hellenism
یونانی مابی اداب یونانی
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com