Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
nbs
اداره ملی استانداردها
Other Matches
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
standards enforcer
اجراکننده استانداردها
MAPI
مجموعه استانداردها
iso
Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
ntsc
انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
OCE
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
opens
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
open
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
scotland yard
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
headquarters
اداره کل اداره مرکزی
telephony
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
personnel
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
helm
اداره
department
اداره
cutcherry
اداره
offices
اداره
directorates
اداره
directorate
اداره
prefecture
اداره
handling
اداره
helms
اداره
departments
اداره
bureau
اداره
operation
اداره
bureaus
اداره
workplaces
اداره
maladmidistration
سو اداره
managements
اداره
gestion
اداره
service
اداره
serviced
اداره
cutchery
اداره
workplace
اداره
office
اداره
management
اداره
consulate
اداره کنسولی
steerage
اداره تربیت
runs
اداره کردن
service bureau
اداره خدماتی
proconsulate
سمت یا اداره
headquarters
اداره کل شهربانی
public health pepartment
اداره بهداری
record office
اداره بایگانی کل
consulates
اداره کنسولی
police
اداره شهربانی
administered
:اداره کردن
malpractice
سوء اداره
administer
اداره کردن
malpractices
سوء اداره
administers
:اداره کردن
the police headquaters
اداره کل شهربانی
tobacco department
اداره دخانیات
wieldy
اداره شدنی
mismanagement
سوء اداره
staffers
کارمند اداره
staffer
کارمند اداره
policed
اداره شهربانی
officiated
اداره کردن
polices
اداره شهربانی
Near our office .
نزدیک اداره ما
officiating
اداره کردن
officiates
اداره کردن
officiate
اداره کردن
weather bureau
اداره هواشناسی
prefecture
اداره ریاست
gerent
اداره کننده
department of trusteeship
اداره سرپرستی
department of publications
اداره انطباعات
department of publications
اداره نگارش
deparment of trusteeship
اداره سرپرستی
deparment of trusteeship
اداره قیمومت
depaartment of accounts
اداره محاسبات
labouroffice
اداره کارگزینی
legal department
اداره حقوقی
intelligence department
اداره اطلاعات
customs house
اداره گمرک
customhouse
اداره گمرک
custom house
اداره گمرک
department of trusteeship
اداره قیمومت
labour office
اداره کارگزینی
labor service
اداره کار
government house
اداره حکومتی
head office
اداره مرکزی
full command
اداره کامل
household art
فن اداره خانه
india office
اداره امورهندوستان
financial agency
اداره مالیه
financial agency
اداره دارایی
financial a
اداره مالیه
finance office
اداره دارایی
intelligence service
اداره اطلاعات
dipartment of publications
اداره مطبوعات
dipartment of publications
اداره نگارش
maladminister
بد اداره کردن
gestion
اداره کردن
misgovernment
سوء اداره
aminister
اداره کردن
administration of estate
اداره ترکه
administrant
اداره کننده
office manager
رئیس اداره
paperless office
اداره بی کاغذ
misconduct
سوء اداره
departments
بخش اداره
penology
اداره زندان
department
بخش اداره
police headquarters
اداره کل شهربانی
misgovern
بد اداره کردن
ministration
اداره خدمت
audit departmant
اداره ممیزی
criminal investigation department
اداره اگاهی
the d. poliee
اداره اگاهی
criminal i. department
اداره اگاهی
maladministration
سوء اداره
manageability
قابلیت اداره
claimant agency
اداره کارپردازی
bureaus of census
اداره سرشماری
bureaus of census
اداره امار
management system
سیستم اداره
medical department
اداره بهداری
audit office
اداره حسابرسی
audit departmant
اداره حسابرسی
porotocol department
اداره تشریفات
conduct
اداره کردن
administering
:اداره کردن
helm
اداره کردن
helms
اداره کردن
rule
اداره کردن
managing
اداره کردن
manages
اداره کردن
managed
اداره کردن
manage
اداره کردن
strategy
فن اداره جنگ
strategies
فن اداره جنگ
customs
اداره گمرک
operates
اداره کردن
operated
اداره کردن
operate
اداره کردن
mans
اداره کردن
man
اداره کردن
directs
اداره کردن
maintain
اداره کردن
directed
اداره کردن
manage
اداره کردن
plays
اداره مسابقه
playing
اداره مسابقه
played
اداره مسابقه
play
اداره مسابقه
directors
اداره کننده
director
اداره کننده
registry office
اداره ثبت
administrations
اداره کردن
administration
اداره کردن
registry offices
اداره ثبت
wielded
اداره کردن
conducted
اداره کردن
mishandle
بد اداره کردن
stage-managed
اداره کردن
stage-manage
اداره کردن
stage manage
اداره کردن
Department of labor
[American English]
اداره کار
misruling
سوء اداره
misrules
سوء اداره
misruled
سوء اداره
the relevant office
اداره مسیول
stage-manages
اداره کردن
stage-managing
اداره کردن
mishandled
بد اداره کردن
direct
اداره کردن
mishandles
بد اداره کردن
wields
اداره کردن
wielding
اداره کردن
wield
اداره کردن
misrule
سوء اداره
mismanaging
بد اداره کردن
run
اداره کردن
government office
اداره دولتی
conducts
اداره کردن
mishandling
بد اداره کردن
housekeeping
اداره منزل
security
اداره امنیت
conducting
اداره کردن
security force
اداره امنیت
mismanages
بد اداره کردن
security service
اداره امنیت
mismanaged
بد اداره کردن
mismanage
بد اداره کردن
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
homemaker
اداره کننده خانه
department of motor vehicles
[DMV]
[American E]
اداره راهنمایی و رانندگی
Berlin Transport Authority
[BVG]
اداره ترابری برلین
education department
اداره آموزش و پرورش
inquiry office
اداره خبر گیری
personnel management
اداره کردن پرسنلی
to give somebody the runaround
<idiom>
کسی را سر به سر کردن
[در اداره ای]
post general
رئیس اداره پست
securities department
اداره اوراق بهادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com