Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 166 (8 milliseconds)
English	Persian
head piece	ادراک ادم باهوش
Other Matches
shrewdest	باهوش
heavyweights	باهوش
heavyweight	باهوش
brightest	باهوش
brighter	باهوش
bright	باهوش
precocious	باهوش
on the ball <idiom>	باهوش
shrewd	باهوش
understandings	باهوش
understanding	باهوش
spiffy	باهوش
knacky	باهوش
smarts	باهوش
smarted	باهوش
smart	باهوش
keen witted	باهوش
smartest	باهوش
smarter	باهوش
shrewder	باهوش
smarting	باهوش
cleverer	باهوش با استعداد
cleverest	باهوش با استعداد
perceptive	حساس و باهوش
have something on the ball <idiom>	باهوش ،زرنگ
to have brains	باهوش بودن
trick of the trade <idiom>	باهوش وذکاوت
nobody's fool <idiom>	شخص باهوش
smarted	باهوش شیک
smart	باهوش شیک
men of intellgence	مردم باهوش
smatt	زیبا باهوش
clever	باهوش با استعداد
spry	فرز باهوش
keenest	زیرک باهوش
intelligential	عقلانی باهوش
gleg	حساس باهوش
sagacious	باهوش بافراست
smarts	باهوش شیک
smarting	باهوش شیک
keen	زیرک باهوش
smartest	باهوش شیک
smarter	باهوش شیک
the baby takes notice	بچه باهوش است
poodle	نوعی سگ پشمالوی باهوش
knowledgeable	قابل درک باهوش
poodles	نوعی سگ پشمالوی باهوش
apprehensive	درک کننده باهوش
swished	صدای ضربت تازیانه باهوش
swishes	صدای ضربت تازیانه باهوش
swish	صدای ضربت تازیانه باهوش
wise guy <idiom>	باهوش تراز بقیه جلودادن
swishing	صدای ضربت تازیانه باهوش
cognizance	ادراک
ideas	ادراک
conceptualization	ادراک
notional	ادراک
mother wit	ادراک
conception	ادراک
sentience	ادراک
conceptions	ادراک
savvey	ادراک
of no understanding	بی ادراک
realization	ادراک
inapprehensive	بی ادراک
mental perception	ادراک
hindsight	ادراک
scents	ادراک
scenting	ادراک
savvier	ادراک
savviest	ادراک
uptake	ادراک
savvy	ادراک
sense	ادراک
sensed	ادراک
senses	ادراک
sentencing	ادراک
sentences	ادراک
cognition	ادراک
sentient	با ادراک
perception	ادراک
concepts	ادراک
knowledge	ادراک
sentence	ادراک
cognition	ادراک
understanding	ادراک
understandings	ادراک
cognisance [British]	ادراک
scent	ادراک
realising [British]	ادراک
realizing	ادراک
perceptions	ادراک
understanding	ادراک
social perception	ادراک اجتماعی
space perception	ادراک فضایی
self perception	ادراک خویشتن
stereognosis	ادراک سه بعدی
selective perception	ادراک انتخابی
time perception	ادراک زمان
telesthesia	ادراک فراحسی
subliminal perception	ادراک زیراستانهای
subaudition	ادراک ضمنی
realizer	ادراک کننده
Impressionism	در باره ادراک
comprehension	قوه ادراک
comprehensions	قوه ادراک
perceive	ادراک کردن
perceived	ادراک کردن
perceives	ادراک کردن
visual perception	ادراک دیداری
perceiving	ادراک کردن
perceptible	ادراک شدنی
animadversion	قوهء ادراک
agnosia	ادراک پریشی
impressions	ادراک خاطره
impression	ادراک خاطره
depth perception	ادراک عمق
percipient	ادراک کننده
perceptibility	ادراک پذیری
esp	ادراک فراحسی
perceptual speed	سرعت ادراک
inapprehensible	غیرقابل ادراک
notion	ادراک فکری
notions	ادراک فکری
nous	قوه ادراک
person perception	ادراک اشخاص
extrasensory perception	ادراک فراحسی
sixth sense	قوه ادراک
astereognosis	ادراک پریشی بساوشی
percipient	وابسته به ادراک وبینش
perception	مشاهده قوه ادراک
non compos mentis	فاقدقوه تعقل و ادراک
unknowingly	غیرقابل ادراک و فهم
unknowing	غیرقابل ادراک و فهم
perceptions	مشاهده قوه ادراک
color agnosia	ادراک پریشی رنگ
coconscious	ادراک چیزهای یکسان
autotopagnosia	ادراک پریشی اندامی
subception	ادراک نیمه هشیار
coconsciousness	ادراک چیزهای یکسان
pattern perception test	ازمون ادراک طرحها
perceived self	خود ادراک شده
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
auditory agnosia	ادراک پریشی شنیداری
simultanagnosia	ادراک پریشی همزمانی
prosopagnosia	ادراک پریشی چهرهای
tactile agnosia	ادراک پریشی بساوشی
asomatognosia	ادراک پریشی تنی
anosognosia	ادراک پریشی نقیصهای
visual agnosia	ادراک پریشی دیداری
grips	نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripping	نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripped	نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grip	نیروی گرفتن ادراک و دریافت
anomaloscope	نابهنجاری سنج ادراک رنگ
esthesia	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
unknowable	غیر قابل ادراک و فهم
inconceivable	غیر قابل ادراک باور نکردنی
brainpower	قوه ادراک شخص خوش فکروبا قریحه
wot	هوش زیرکی فهم ادراک عقل بذله گویی
gestalt psychology	مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
bourgeois <adj.>	از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
shiner	ادم باهوش ادم زرنگ
without understanding	فهم چیز فهم نافهم بی ادراک بی شعور
imperceivable	غیر قابل ادراک غیر محسوس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com