Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (5 milliseconds)
English	Persian
pretentiousness	ادعایی زیاد
Other Matches
disclaiming	منکر ادعایی شدن
back down	از ادعایی صرفنظر کردن
disclaims	منکر ادعایی شدن
disclaim	منکر ادعایی شدن
disclaimed	منکر ادعایی شدن
I have no claim to this house.	نسبت به این خانه ادعایی ندارم
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
rife	زیاد
in excess	زیاد
great	زیاد
greatest	زیاد
great-	زیاد
in quantities	زیاد
overmuch	زیاد
immane	زیاد
excessive	زیاد
immoderate	زیاد
tremendously	زیاد
hugely	زیاد
generous	زیاد
mortally	زیاد
extortionate	زیاد
extortionary	زیاد
to a large extent	زیاد
many	زیاد
late	زیاد
highly	زیاد
copious	زیاد
muckle	زیاد
greatly	زیاد
extensive	زیاد
overly	زیاد
very	زیاد
profusely	زیاد
mickle or muckle	زیاد
mickle	زیاد
fulsome	زیاد
too	زیاد
superabundant	زیاد
intense	زیاد
populous	زیاد
wide	زیاد
ranksack	زیاد
over and above	زیاد
heartbreak	غم زیاد
much	زیاد
no end of	زیاد
numerous	زیاد
heavily	زیاد
effusively	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
not a lettle	زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
widely	زیاد
profoundly	زیاد
intensively	زیاد
thickest	زیاد
supererogatory	زیاد
swingeing	زیاد
intensely	زیاد
too much	زیاد
highs	زیاد
plaguily	زیاد
high	زیاد
highest	زیاد
plethoric	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
heart break	غم زیاد
thicker	زیاد
outrageously	زیاد
thick	زیاد
vastly	زیاد
squeamishness	زیاد
squeamishly	زیاد
large adv	زیاد
glaring	زیاد
egregiously	زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
much rain	باران زیاد
fixation	دلبستگی زیاد
mort	مقدار زیاد
overworked	زیاد کارکردن
overworks	زیاد کارکردن
over estimate	زیاد براوردکردن
lots	خیلی زیاد
overworking	زیاد کارکردن
mass casualties	تلفات زیاد
oodles	خیلی زیاد
torrid	زیاد گرم
raff	خیلی زیاد
quillet	دقت زیاد
quick wit	هوش زیاد
queazy	زیاد دقیق
punctiliousness	دقت زیاد
prosternation	ضعف زیاد
prosternation	سستی زیاد
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
overwork	زیاد کارکردن
mass bombing	بمباران زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
magna cum laude	با امتیاز زیاد
musk cat	گریه زیاد
over ripe	زیاد رسیده
overblown steel	فولاد با دم زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overburdensome	زیاد سنگین
overbusy	زیاد مشغول
overwrite	زیاد نوشتن
overdrssed	زیاد اراسته
abound	زیاد بودن
overlabour	زیاد کارکردن
overvoltage	فشار زیاد
overrider	حق دلالی زیاد
heightens	زیاد کردن
heightening	زیاد کردن
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
over issue	زیاد انتشاردادن
overload	زیاد پر کردن
my grief was intensified	غصه من زیاد
fixation	عشق زیاد
fixations	عشق زیاد
obstipation	یبوست زیاد
polyuria	ادرار زیاد
onding	بارندگی زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
overloads	زیاد پر کردن
over anxious	زیاد دل واپس
over blow	زیاد دمیدن
polymathy	دانش زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
overloaded	زیاد پر کردن
over confident	زیاد مطمئن
particularity	دقت زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
high yielding farms	با بازده زیاد
an abundance of	مقدار زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
at a great rat	بسرعت زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
augmenter	زیاد کننده
bad nip	تای زیاد
high altitude	ارتفاع زیاد
high altitude	از ارتفاع زیاد
boisterously	باصدای زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
high yield	با بازده زیاد
far	زیاد خیلی
accretive	زیاد شونده
high vacuum	خلاء زیاد
high spin	چرخش زیاد
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
high pressure	فشار زیاد
high precison	دقت زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
heavy poll	رایهای زیاد
carnosity	گوشت زیاد
fervidity	گرمی زیاد
desudation	عرق زیاد
desudation	خوی زیاد
diaphoresis	عرق زیاد
exuberantly	بفراوانی زیاد
diuresis	ادرار زیاد
exquisite taste	سلیقه زیاد
eclat	سروصدا زیاد
excessive love	دوستی زیاد
deprecation	افهاربیمیلی زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
h.f.	بسامد زیاد
furor	خشم زیاد
consumedly	بطور زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
d. haste	شتاب زیاد
floridly	با ارایش زیاد
finicality	خودارایی زیاد
fervidness	گرمی زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
macro	رشد زیاد
quaffed	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
quaffs	زیاد نوشیدن
superannuated	زیاد کهنه
manifold	بسیار زیاد
latifundia	املاک زیاد
terror	ترس زیاد
terrors	ترس زیاد
grnish	زیاد کردن
quaff	زیاد نوشیدن
left over	زیاد امده
multiplied	زیاد شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com