Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
amalgamation
ادغام یا اختلاط شرکتها
Other Matches
conglomerations
اختلاط شرکتها
conglomeration
اختلاط شرکتها
merge
ادغام شرکتها
merges
ادغام شرکتها
stockholders
سهامدار شرکتها
corporation tax
مالیات بر شرکتها
stockholder
سهامدار شرکتها
liquidation of company
تصفیه امور شرکتها
corporation income tax
مالیات بر درامد شرکتها
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
company law
قوانین مربوط به شرکتها
net business saving
پس انداز خالص شرکتها
stockbrokers
دلال سهام شرکتها
stockbroker
دلال سهام شرکتها
undistributed corporate profit
سود تقسیم نشده شرکتها
share list
صورت بهای سهام شرکتها
visitation
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitations
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
low-tech
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
visitor
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitors
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
arm's length
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
macedoine
اختلاط
brews
اختلاط
mixes
اختلاط
brewed
اختلاط
brew
اختلاط
mixtures
اختلاط
conglomerates
اختلاط
commixture
اختلاط
liquation
اختلاط
intermixture
اختلاط
consolidation
اختلاط
welter
اختلاط
glomeration
اختلاط
mix
اختلاط
colligation
اختلاط
alloyage
اختلاط
conglomerate
اختلاط
melange
اختلاط
merger
اختلاط
mixedness
اختلاط
mergers
اختلاط
alloy
اختلاط
alloys
اختلاط
mixture
اختلاط
medley
اختلاط
medleys
اختلاط
couriers
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
courier
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
consolute
اختلاط پذیری
synthesis
هم گذاری اختلاط
syntheses
هم گذاری اختلاط
plant mixing
اختلاط در کارخانه
mixture temperature
دمای اختلاط
etherization
اختلاط با اتر
mixing valve
دریچه اختلاط
immiscibility
غیرقابلیت اختلاط
mixing coefficient
ضریب اختلاط
immixture
اختلاط و امتزاج
insalivation
اختلاط با بزاق
instruction mix
اختلاط دستورالعمل
mixing in place
اختلاط غر سر کار
mix design
طرح اختلاط
alligation
قائده اختلاط و امتزاج
central mixing plant
مرکز اختلاط بتن
miscible
قابل اختلاط حل پذیر
mix design
تعیین نسبتهای اختلاط
glomerate
اختلاط کلوخه شده
amalgametion
ادغام
condensation
ادغام
crasis
ادغام
mergers
ادغام
integeration
ادغام
merger
ادغام
pooling
ادغام
ellipse
ادغام
ellipses
ادغام
affricate
ادغام
umlaut
ادغام
affrication
ادغام
diphthongs
ادغام
diphthong
ادغام
synal
ادغام
elision
ادغام
dissonance
اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
sectoral integation
ادغام بخشی
merge
ادغام کردن
mail merging
ادغام پستی
contractions
ادغام همکشیدن
merge
ادغام شدن
contraction
ادغام همکشیدن
merges
ادغام کردن
merges
ادغام شدن
vertical integration
ادغام عمودی
vertical merger
ادغام عمودی
umlaut
ادغام کردن
diphthongization
ادغام اصوات
consolidation
ادغام کردن
consolidator
ادغام کننده
eliding
ادغام کردن
elides
ادغام کردن
horizontal integration
ادغام افقی
affricate
ادغام صوتی
elided
ادغام کردن
elide
ادغام کردن
mail merge
ادغام پستی
consolidation
ادغام دو یا چند موسسه
sort merge
جور کردن و ادغام
consolidation
ادغام دو یاچند موسسه
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
coalescing
ادغام دو یا چند فایل
syn
ادغام هجائی یاصدایی
diphthongize
ادغام کردن اصوات
coalesces
ادغام دو یا چند فایل
coalesced
ادغام دو یا چند فایل
coalesce
ادغام دو یا چند فایل
merge sort
ادغام و جور کردن
collage
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
merges
غرق شدن ادغام کردن
contractile
ادغام شونده هم کشی پذیر
ain't
صورت ادغام شدهء not areوnot is
merge
غرق شدن ادغام کردن
synaloepha
ادغام دو یا چندحرف صدا دار
integrating
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
synalepha
ادغام دویاچند حرف صدا دار
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
umlaut
ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
except
مکان دهی و ادغام شامل نیست
miscibility
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
report generator
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
optimal merge tree
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
groupage
ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
merges
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
merge
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
Mingle design
طرح تلفیقی
[ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
roadmix
اختلاط در سر راه امیختن در راه
ecotype
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com