Dictiornary-Farsi | ادم ساده واحمق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
coot	ادم ساده واحمق
coots	ادم ساده واحمق


Search result with all words

goose	ساده لوح واحمق
boob	ادم کودن واحمق ساده لوح
boobs	ادم کودن واحمق ساده لوح
Other Matches

dumb bunny <idiom>	شخص خنگ واحمق
simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
loudmouth <idiom>	شلوغ ،شخص پزبده واحمق
basics	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structuring	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
fructose	ساده
explicit	ساده
incomplex	ساده
incomposite	ساده
naive	ساده
plain	ساده
simple minded	ساده دل
plainer	ساده
naif	ساده
plainest	ساده
plains	ساده
clean	ساده
unsophisticated	ساده
unmeaning	ساده
homespun	ساده
unassuming	ساده
frugal	ساده
downright	ساده
inexpensive	ساده
positive	ساده
artless	ساده
sheepishly	ساده دل
bald	ساده
balder	ساده
baldest	ساده
baldly	ساده
clodhopper	ساده
idiot	ساده
idiots	ساده
cleaned	ساده
cleanest	ساده
cleans	ساده
freestanding	ساده
free spoken	ساده گو
fraudless	ساده
fanciless	ساده
untutored	ساده
daff	ساده دل
charmless	ساده
simplistic	ساده
taffetized	ساده
sheepish	ساده دل
unaadorned	ساده
clodhoppers	ساده
simplest	ساده دل
simple	ساده
unaffected	ساده
slickest	ساده
simple-hearted <adj.>	ساده دل
innocent <adj.>	ساده دل
seemly <adj.>	ساده دل
good-humored	ساده دل
slick	ساده
semplice	ساده
simple	ساده دل
simplex	ساده
simplest	ساده
simpler	ساده دل
simpler	ساده
simpleminded	ساده دل
expansive <adj.>	ساده دل
conversable <adj.>	ساده دل
plain hearted	ساده دل
unceremonious	ساده
simple hearted	ساده دل
unceremoniously	ساده
basic circuit	مدار ساده
book keeping by single e.	دفترداری ساده
simplified	ساده شده
sketches	نقشه ساده
simple average	میانگین ساده
lambs	ادم ساده
lamb	ادم ساده
simple interest	سود ساده
sketches	طرح ساده
simpleminded	ساده لوح
booby	ساده لوح
unfigured	بی صورت ساده
sketch	نقشه ساده
sketched	نقشه ساده
sketched	طرح ساده
simple truss	خرپای ساده
underhand service	سرویس ساده
simpleton	ساده لوح
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
credulousness	ساده لوحی
deck hands	ملوان ساده
deck hand	ملوان ساده
unskilled worker	کارگر ساده
simple bending	خمش ساده
simple beam	تیر ساده
simple beam	تیره ساده
two time	دو حرکت ساده
nincompoop	ساده لوح
nincompoops	ساده لوح
simpletons	ساده لوح
simplistic	ساده طبع
navvies	کارگر ساده
navvy	کارگر ساده
penny whistle	نی لبک ساده
simplex channel	مجرای ساده
simple attack	حمله ساده
penny whistles	نی لبک ساده
credulity	ساده لوحی
cats paw	ساده لوح
naivete	ساده لوحی
simplifcation	ساده سازی
lamblkin	ساده لوح
lamblike	ساده لوح
king post truss	خرپای ساده
plain weave	بافت ساده
ingenue	دختر ساده
infrugal	غیر ساده
primary cell	پیل ساده
simple fraction	کسر ساده
in plain english	به انگلیسی ساده
simple eye	چشم ساده
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
martin	ساده لوح
plain rib	تیغه ساده
natively	بطور ساده
simple mean	میانگین ساده
simple magnet	مغناطیس ساده
overhand knot	گره ساده
perfect gazes	گازهای ساده
phoneme	صدای ساده
phonemes	صداهای ساده
simple minded	ساده لوح
pick wickian	ساده بی تکلف
plain flap	فلپ ساده
simplex transmission	مخابره ساده
plain paper	کاغذ ساده
simple distillation	تقطیر ساده
gullibility	ساده لوحی
flat rate	نرخ ساده
simple shear	برش ساده
single entry	حسابداری ساده
empirical formula	فرمول ساده
dupable	ساده لوح
simple stress	تنش ساده
smpleton	ساده لوح
soft eye	چشمی ساده
clean collection	وصولی ساده
clean bill of lading	بارنامه ساده
clean bill	برات ساده
sot	ساده لوح
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
simple parry	دفاع ساده
reducible	ساده شدنی
single bond	پیوند ساده
gowk	ساده لوح
sementem	معنی ساده
simple compression	فشار ساده
gobemouche	ساده لوح
galah	ساده لوح
gaby	ساده لوح
frugal food	خوراک ساده
simplifier	ساده کننده
simple oscillator	نوسانگر ساده
free spokenness	ساده گویی
simple structure	ساخت ساده
duping	ساده لوح
goofing	ادم ساده
simple correlation	همبستگی ساده
goofed	ادم ساده
plain design	طرح کف ساده
goof	ادم ساده
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
liquidation	ساده سازی
take it easy <idiom>	ساده بگیر
goofs	ادم ساده
baring	ساده اشکار
dupes	ساده لوح
duped	ساده لوح
dupe	ساده لوح
bare	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
candid	صاف و ساده
barest	ساده اشکار
open and shut	ساده واضح
noddy	ساده لوح
simple-minded	ساده لوح
plain clothes	ساده پوش
open-and-shut	ساده واضح
plain-clothes	ساده پوش
simplification	ساده سازی
simplifications	ساده سازی
fall guy	ساده لوح
fall guys	ساده لوح
reductions	ساده سازی

coot