Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
Other Matches
politer
مبادی اداب
polite
مبادی اداب
tactful
مبادی اداب
tactfully
مبادی اداب
politest
مبادی اداب
punctilious
بسیار مبادی اداب
tactless
بدون مبادی اداب
punctiliously
بسیار مبادی اداب
tactlessly
بدون مبادی اداب
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
alphabets
مبادی
alphabet
مبادی
introduction to physics
مبادی فیزیک
functional
اصول مبادی
polygenesis
تعدد مبادی
prudent
[discreet]
<adj.>
مبادی آداب
discreet
<adj.>
مبادی آداب
discrete
<adj.>
مبادی آداب
discretional
<adj.>
مبادی آداب
tirocinium
دوره نواموزی مبادی
primitivism
اتکا به مبادی اولیه
primers
مبادی اولیه بتونه
primer
مبادی اولیه بتونه
polishes
ارایش مبادی ادابی
polish
ارایش مبادی ادابی
principle
حقیقت مبادی واصول
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
rules of decorum
اداب
elegant maners
اداب
practices
اداب
ceremonials
اداب
devoir
اداب
propriety of behaviour
اداب
good manners
اداب
etiquette
اداب
mores
اداب
manners
اداب
habitude
اداب
rite
اداب
ceremonial
اداب
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
unmennerly
بدون اداب
liturgy
اداب نماز
unmannered
بدون اداب
preciosity
اداب دانی
protocol
اداب ورسوم
protocols
اداب ورسوم
punctual
اداب دان
religious rites
اداب دینی
he has no manners
اداب ندارد
decorum
اداب دانی
liturgies
اداب نماز
kith
علم اداب معاشرت
formalism
رعایت ائین و اداب
etiquette
علم اداب معاشرت
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
ritually
از روی اداب ومراسم
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
formality
رعایت اداب ورسوم
turkism
اداب وسنن ترکی
breach of propriety
عدم رعایت اداب
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
customs of war
اداب عرفی جنگ
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
frenchify
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
anglomania
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
Scotticisms
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
to observe the proprieties
اداب معاشرت را نگاه داشتن
judaize
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
clownish
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
keep up with the times
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
ethnogeny
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
hellenism
یونانی مابی اداب یونانی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
as one man
با یک زبان
abuser
بد زبان
tongues
زبان
abusers
بد زبان
apl language
زبان ای پی ال
grss language
زبان جی پی اس اس
hound's tongue
سگ زبان
apt language
زبان ای پی تی
c++
زبان ++C
glossa
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
languages
زبان
tongue
[language]
زبان
two tongued
زبان
tongueless
بی زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
language
زبان
languages
زبان ها
language lab
زبان
language
زبان
tongue
زبان
cryptologic
زبان رمز
command language
زبان فرماندهی
language laboratories
آزمایشگاه زبان
cypriot
زبان قبرس
baby-talk
زبان بچهگانه
czech
زبان چکوسلواکی
dactylology
زبان انگشتی
dancing language
زبان رقص
declarative language
زبان اعلانی
declarative language
زبان تشریحی
decompilation
به زبان اصلی
command language
زبان فرمان
command language
زبان دستوری
compiler language
زبان همگردانی
compile language
زبان کامپایل
commerical language
زبان تجاری
common language
زبان مشترک
computer language
زبان کامپیوتری
common language
زبان عمومی
computer language
زبان کامپیوتر
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
control language
زبان کنترل
conversational language
زبان محاورهای
language laboratory
آزمایشگاه زبان
design language
زبان طراحی
formal language
زبان صوری
glossology
زبان شناسی
formmal language
زبان صوری
fortran
زبان فرترن
fortran iv
زبان فرترن 2
Afrikaans
زبان آفریکانز
gaulish
زبان گال
gestural postural language
زبان اطواری
gift of the gab
روانی زبان
glib tongued
چرب زبان
glibness
طلاقت زبان
zibet
زبان هندی
glossal
مربوط به زبان
flemish
زبان فلاندرز
mnemonic language
زبان یادمان
delphiniums
گل زبان در قفا
target language
زبان هدف
dumb language
زبان حال
dumb language
زبان بی زبانی
dysphasia
زبان پریشی
fabricated language
زبان ساختگی
english speaking
انگلیسی زبان
enquiry language
زبان پرس و جو
equivocator
زبان باز
erse
زبان گالی
delphinium
گل زبان در قفا
estonian
زبان استونی
glossitis
ورم زبان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com