English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
literary ادیب وابسته به ادبیات
Other Matches
classical وابسته به ادبیات باستانی
bookman ادیب
litterateur ادیب
scholars ادیب
literay ادیب
literate ادیب
scholar ادیب
penman مصنف ادیب
literator فضل فروش ادیب
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
literature ادبیات
belles letters ادبیات
belles lettres ادبیات
letter کاغذ ادبیات
hagiology ادبیات مقدس
literary history تاریخ ادبیات
erotica ادبیات عاشقانه
letters کاغذ ادبیات
classicize درزمره ادبیات باستانی
predicate گزاره [در دستور زبان] [ادبیات]
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
humanism نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
prettyism اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
Edwardian ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives وابسته
attached وابسته
adjective وابسته
affiliating وابسته
attache وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
pyretic وابسته به تب
aquatic وابسته به اب
thereof=of that وابسته به ان
akin وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
dependant وابسته
dependants وابسته
febile وابسته به تب
affiliate وابسته
related وابسته
tuitionary وابسته به
plantar وابسته به کف پا
elysian وابسته به
thereof وابسته به ان
federated وابسته
federates وابسته
federating وابسته
attendant وابسته
monitorial وابسته به
dependent وابسته
belonging وابسته ها
hanger on وابسته
germane وابسته
syncop وابسته به غش
appurtenant وابسته
pertinent وابسته
israelitish وابسته به
interdependent وابسته
attributable وابسته به
federate وابسته
attendants وابسته
pertianing وابسته
pertaining وابسته
subordinated وابسته
contingents وابسته
subordinate وابسته
of kin وابسته
cephalic وابسته به سر
congenerous وابسته
correspondent وابسته
relative وابسته
correspondents وابسته
contingent وابسته
cantabrigian وابسته به
levitical وابسته به
comprador وابسته
commissarial وابسته به
sexual organs وابسته به
relevant وابسته
messianic وابسته به
elfin وابسته به جن
riverrine وابسته به
wedded وابسته
diphtheric وابسته به
carpal وابسته به مچ
subordinating وابسته
subordinates وابسته
menopausal وابسته به یائسگی
folkish وابسته به فولکلور
malic وابسته به سیب
aesthetically وابسته به زیبایی
planetary وابسته به سیاره
surgical وابسته به جراحی
jugulars وابسته بوریدوداجی
focal وابسته بکانون
jugular وابسته بوریدوداجی
provencal وابسته بشهر
oracular وابسته به وحی
scansorial وابسته بصعود
scientail وابسته به علم
cosmic وابسته بگیتی
matrimonial وابسته به عروسی
aesthetic وابسته به زیبایی
scolopendrine وابسته به هزارپاها
viral وابسته به ویروس
macaronic وابسته به ماکارونی
lukan وابسته به لوقا
pessimistic وابسته به بدبینی
mission وابسته به ماموریت
missions وابسته به ماموریت
promethean وابسته به پرومیتوس
programmatic وابسته به پروگرام
metatarsal وابسته بمشط پا
meteorologic وابسته به هواشناسی
eugenic وابسته به به نژادی
toxicological وابسته به زهرشناسی
machine dependent وابسته ماشین
sculptural وابسته به هنرپیکرتراشی
malarial وابسته به مالاریا
nasal وابسته به منخرین
oratorical وابسته به سخنرانی
mensal وابسته به میز
exegetic وابسته به تفسیر
microscopic وابسته به میکروسکپ
nasal وابسته به بینی
folklorish وابسته به فولکلور
scribal وابسته به کتابت
machine dependent وابسته به ماشین
metopic وابسته به پیشانی
memory dependent وابسته حافظه
investigatory وابسته به رسیدگی
pygmean وابسته به پیگمی ها
pygmaean وابسته به پیگمی ها
rectorial وابسته به rector
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
fetal وابسته به جنین
matricidal وابسته بمادرکشی
pythian وابسته به "اپولو"
masticatory وابسته به جویدن
rhinal وابسته به بینی
seminal وابسته به منی
vital وابسته به زندگی
rectal وابسته به مقعد
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
scientific وابسته بعلم
vital وابسته بزندگی
faunistic وابسته به جانوران
mayoral وابسته به شهردار
menstrual وابسته به قاعده گی
ranine وابسته به وزغ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com