English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
production ارائه
productions ارائه
exposure ارائه
exposures ارائه
display ارائه
displayed ارائه
displaying ارائه
displays ارائه
offering ارائه
exhibition ارائه
exhibitions ارائه
presentation ارائه
presentations ارائه
representation ارائه
representations ارائه
adductor ارائه
exposal ارائه
presentment ارائه
shew ارائه
Other Matches
b display ارائه ب
b scan ارائه ب
c display ارائه سی
c scan ارائه سی
d display ارائه دی
d scan ارائه دی
f scan ارائه اف
g display ارائه جی
g scan ارائه جی
j display ارائه جی
n display ارائه ان
p display ارائه پی
p scan ارائه پی
ppi scan ارائه پی پی ای
range bearing display ارائه بی
n scan ارائه ان
m scan ارائه ام
k display ارائه کی
k scan ارائه کی
f display ارائه اف
l display ارائه ال
l scan ارائه ال
h display ارائه اچ
m display ارائه ام
h scan ارائه اچ
j scan ارائه جی
renderable قابل ارائه
renderer ارائه دهنده
knuckle under <idiom> ارائه دادن
tender ارائه دادن
put in ارائه دادن
represents ارائه کردن
represented ارائه کردن
represent ارائه کردن
hold forth ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
presentability قابلیت ارائه
presentations ارائه عرضه
profert ارائه سند
presentation ارائه عرضه
presented ارائه دادن
produce ارائه دادن
productions ارائه ساخت
present ارائه دادن
show ارائه نمایش
showed ارائه نمایش
shows ارائه نمایش
production ارائه ساخت
offer پیشکش ارائه
offered پیشکش ارائه
offers پیشکش ارائه
tendered ارائه دادن
showings ارائه اشکارسازی
showing ارائه اشکارسازی
tendering ارائه دادن
presents ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
presenting ارائه دادن
produced ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه دادن
produces ارائه دادن
gives ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه نمودن
giving ارائه دادن
give ارائه دادن
put ارائه یا توضیح دادن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
probational ارائه مدرک ودلیل
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
lead proof ارائه دلیل کردن
probation ارائه مدرک ودلیل
forthcoming اماده ارائه دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
puts ارائه یا توضیح دادن
putting ارائه یا توضیح دادن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
producing اقامه ارائه کردن
presenting bank بانک ارائه کننده
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
porrect منبسط کردن ارائه دادن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
adducible قابل اضهار قابل ارائه
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
presentable قابل معرفی قابل ارائه
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com