English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
showing ارائه اشکارسازی
showings ارائه اشکارسازی
Other Matches
decryption اشکارسازی
detection اشکارسازی
detection limit حد اشکارسازی
diode detector اشکارسازی دیودی
detectability قدرت اشکارسازی
grid detection اشکارسازی شبکه
oscilloscope اشکارسازی امواج
grid leak condenser detector اشکارسازی با خازن ومقاومت نشتی
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
grid current detection یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
anode band detector اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
f display ارائه اف
b display ارائه ب
adductor ارائه
representations ارائه
display ارائه
displayed ارائه
displaying ارائه
displays ارائه
offering ارائه
exhibition ارائه
exhibitions ارائه
presentation ارائه
presentations ارائه
representation ارائه
b scan ارائه ب
c display ارائه سی
l scan ارائه ال
m display ارائه ام
m scan ارائه ام
n display ارائه ان
n scan ارائه ان
p display ارائه پی
p scan ارائه پی
ppi scan ارائه پی پی ای
presentment ارائه
range bearing display ارائه بی
shew ارائه
l display ارائه ال
k scan ارائه کی
c scan ارائه سی
d display ارائه دی
d scan ارائه دی
g scan ارائه جی
exposal ارائه
f scan ارائه اف
g display ارائه جی
j display ارائه جی
j scan ارائه جی
h display ارائه اچ
h scan ارائه اچ
k display ارائه کی
exposure ارائه
productions ارائه
exposures ارائه
production ارائه
presentability قابلیت ارائه
profert ارائه سند
put in ارائه دادن
renderable قابل ارائه
renderer ارائه دهنده
giving ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
knuckle under <idiom> ارائه دادن
production ارائه ساخت
bring forward ارائه دادن
presents ارائه دادن
presenting ارائه دادن
offers پیشکش ارائه
tender ارائه دادن
tendered ارائه دادن
shows ارائه نمایش
tendering ارائه دادن
showed ارائه نمایش
hold forth ارائه دادن
show ارائه نمایش
present ارائه دادن
presented ارائه دادن
offer پیشکش ارائه
offered پیشکش ارائه
represents ارائه کردن
represented ارائه کردن
misrepresentation بد ارائه دادن
gives ارائه دادن
presentation ارائه عرضه
presentations ارائه عرضه
produced ارائه دادن
produce ارائه دادن
represent ارائه کردن
productions ارائه ساخت
misrepresentation بد ارائه نمودن
produces ارائه دادن
give ارائه دادن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
lead proof ارائه دلیل کردن
putting ارائه یا توضیح دادن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
puts ارائه یا توضیح دادن
probation ارائه مدرک ودلیل
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
presenting bank بانک ارائه کننده
forthcoming اماده ارائه دادن
put ارائه یا توضیح دادن
producing اقامه ارائه کردن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
probational ارائه مدرک ودلیل
porrect منبسط کردن ارائه دادن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
to put in منصوب کردن ارائه دادن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
forthcomming اماده برای ارائه کردن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
presentable قابل معرفی قابل ارائه
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
adducible قابل اضهار قابل ارائه
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com