Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
Other Matches
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
designative
معرفی کننده
nominator
معرفی کننده
nuncupatory
معرفی کننده
representer
معرفی کننده
presenting bank
بانک ارائه کننده
toastmistress
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
money player
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
deflective
کج کننده
mauler
له کننده
whisperer
پچ پچ کننده
hopper
لی لی کننده
noncommittal
رد کننده
crepitant
خش خش کننده
hoppers
لی لی کننده
benders
خم کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
tracker
پی کننده
catterer
پچ پچ کننده
attenuant
اب کننده
bender
خم کننده
fluxing oil
اب کننده
skittish
رم کننده
fillers
پر کننده
solvent
اب کننده
thinner
کم کننده
solvents
اب کننده
filler
پر کننده
attacking
تک کننده
fillets
پر کننده
filleted
پر کننده
fillet
پر کننده
deletive
حک کننده
solver
حل کننده
filleting
پر کننده
refuser
رد کننده
ear-splitting
کر کننده
renunciant
رد کننده
renunciant
کننده
commulator
یک سو کننده
prattfall
پچ پچ کننده
prater
پچ پچ کننده
fizzy
کف کننده
puffer
پف کننده
swooner
غش کننده
refutatory
رد کننده
doer
کننده
refutative
رد کننده
syncopator
غش کننده
sensor
حس کننده
mumbler
من من کننده
percutient
دق کننده
bandwidth
یچ کننده
rebutter
رد کننده
squelcher
له کننده
repudiationist
رد کننده
mitigatory
کم کننده
mitigative
کم کننده
surfy
کف کننده
bidder
کننده
jaberer
پچ پچ کننده
crusher
له کننده
abjurer or abjuror
کننده
trackers
پی کننده
doers
کننده
spurner
رد کننده
bidders
کننده
squasher
له کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
sticklers
گیج کننده
puncher
سوراخ کننده
stunner
گیج کننده
thinner
نازک کننده
affirmant
تصدیق کننده
stunners
گیج کننده
restorative
اعاده کننده
restoratives
اعاده کننده
consumer
مصرف کننده
puncher
منگنه کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com