Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cicycle |
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز |
|
|
Other Matches |
|
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
endarchy |
امتداد از مرکز به خارج |
mainstays |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
mainstay |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
main office |
مرکز اصلی |
main exchange |
مرکز اصلی |
central telegraph office |
مرکز تلگراف اصلی |
head office of company |
مرکز اصلی شرکت |
main center office |
مرکز اصلی ارتباطات |
incident light |
نور فرودی |
bottommost |
پایه اصلی وابتدایی |
radix |
پایه منبع اصلی |
nose ribs |
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند |
tracked |
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است |
tracks |
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است |
track |
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است |
telecommuting |
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
charactristics |
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله |
medallion |
ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.] |
IAM |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد |
medical assemblage |
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران |
weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
centrifugal |
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز |
provision center |
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
center mark |
علامت مرکز نشانه مرکز |
invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
whole blood center |
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون |
hatch beam |
پایه دریچه پایه دهلیز |
base width |
عرض پایه پهنای پایه |
army operations center |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
cars |
ارابه |
car |
ارابه |
wagonŠetc |
ارابه |
chariot |
ارابه |
chariots |
ارابه |
quadriga |
ارابه |
carted |
ارابه |
carting |
ارابه |
carts |
ارابه |
cart |
ارابه |
sloop |
با ارابه |
master data file |
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد |
mastered |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
masters |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
acciaccatura |
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود |
carriageways |
راه ارابه رو |
pushcart |
ارابه دستی |
handcart |
ارابه دستی |
car man |
ارابه ران |
handcarts |
ارابه دستی |
hand cart |
ارابه دستی |
wagons |
ارابه بارکش |
aurigae |
ارابه ران |
auriga |
ارابه ران |
landing gear |
ارابه فرود |
carriageway |
راه ارابه رو |
waggons |
ارابه بارکش |
tram car |
ارابه پس بند |
pushcarts |
ارابه دستی |
mail cart |
ارابه پستی |
wagon |
ارابه بارکش |
charioteers |
ارابه ران |
under carriage |
ارابه فرود |
go devil |
ارابه دستی |
charioteer |
ارابه ران |
water car |
ارابه اب فروشان |
cars |
ارابه جنگی |
waggon |
ارابه بارکش |
chariot |
ارابه جنگی |
cart crossing |
گذرگاه ارابه |
car |
ارابه جنگی |
water car |
ارابه اب پاش |
tumbrel or bril |
ارابه کودبر |
chariots |
ارابه جنگی |
undercarriage |
ارابه فرود |
caisson |
ارابه ارتشی |
undercarriages |
ارابه فرود |
caisson |
ارابه دوچرخه |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
dual carriageways |
راه ارابه رو دو خطی |
catch driver |
راننده اجیر ارابه |
troika |
ارابه یا درشکه سه اسبه |
dual carriageway |
راه ارابه رو دو خطی |
harness racing |
ارابه رانی تک اسبه |
wain |
ارابه سنگین و بزرگ |
drive |
رانندگی ارابه مسابقهای |
joltwagon |
گاری یا ارابه پرتکان |
conditional race |
مسابقه مشروط با ارابه |
drives |
رانندگی ارابه مسابقهای |
alpha aurigae |
الفا- ارابه ران |
roadway |
راه ارابه رو شوسه |
capella |
الفا- ارابه ران |
harness race |
مسابقه ارابه رانی |
sulky |
نوعی ارابه سنک |
roadways |
راه ارابه رو شوسه |
elongation |
امتداد |
building line |
امتداد |
in range with |
در امتداد |
alignment |
امتداد |
alignments |
امتداد |
runs |
امتداد |
extensiveness |
امتداد |
extension |
امتداد |
run |
امتداد |
extensions |
امتداد |
protraction |
امتداد |
tension |
امتداد |
tensions |
امتداد |
direction |
امتداد |
matinee |
مسابقه ارابه رانی در روز |
matinees |
مسابقه ارابه رانی در روز |
provisional driver |
راننده تازه کار ارابه |
matinTes |
مسابقه ارابه رانی در روز |
sloop |
ارابه مخصوص حمل الوار |
harness horse |
اسب مخصوص ارابه رانی |
decimals |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
decimal |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
extension |
امتداد دادن |
extension |
ملحقه امتداد |
extensions |
ملحقه امتداد |
extensions |
امتداد دادن |
prolongs |
امتداد دادن |
cutting stroke |
امتداد برش |
good continuation |
امتداد خوب |
prolong |
امتداد دادن |
protractile |
امتداد پذیر |
flushes |
هم سطح یا در یک امتداد |
to eke out |
امتداد دادن |
flushing |
هم سطح یا در یک امتداد |
trailing |
خط ی در امتداد چیزی |
trails |
خط ی در امتداد چیزی |
extends |
امتداد دادن |
extending |
امتداد دادن |
extend |
امتداد دادن |
eke out |
امتداد دادن |
to be prolonged |
امتداد یافتن |
trail |
خط ی در امتداد چیزی |
flush |
هم سطح یا در یک امتداد |
fine draw |
امتداد دادن |
trailed |
خط ی در امتداد چیزی |
prolonging |
امتداد دادن |
prolonger |
امتداد دهنده |
protend |
امتداد یافتن |
along line |
در امتداد خطوط |
prototypal |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
generations |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
initial reserves |
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی |
prototypic |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
staple |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
stapled |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
main guard |
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
stapling |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
hackery |
ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند |
oleo |
محور ضربه گیر ارابه فرود |
kite track |
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی |
quadriga |
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم |
inextension |
عدم امتداد یا توسعه |
endarch |
از مرکزبخارج امتداد یافته |
prolongs |
امتداد یافتن بتاخیرانداختن |
prolonging |
امتداد یافتن بتاخیرانداختن |
contour bund |
بند در امتداد خط تراز |
prolong |
امتداد یافتن بتاخیرانداختن |
extend the life of the company |
امتداد مدت شرکت |
base piece |
پایه پایه استقرار |
truck trailer |
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود |
tumbrel or bril |
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات |
silks |
ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران |
accosting |
در امتداد چیزی حرکت کردن |
elongate |
دراز کردن امتداد دادن |
rate of sideslip |
همنه تندی در امتداد محورعرضی |
fore and aft |
امتداد سینه تا پاشنه ناو |
accosted |
در امتداد چیزی حرکت کردن |
prolongate |
طولانی کردن امتداد دادن |
duplexes |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
accost |
در امتداد چیزی حرکت کردن |
elongates |
دراز کردن امتداد دادن |
duplex |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
abeam |
امتداد عمود برمحور طولی |
accosts |
در امتداد چیزی حرکت کردن |
elongating |
دراز کردن امتداد دادن |
dilly |
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره |
gaiting strap |
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب |
ground loop |
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود |
set down |
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا |
pants |
پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود |
travois |
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا |
to spin out |
امتداد دادن مفصلا درست کردن |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
base camp |
پایگاه اصلی کمپ اصلی |
master file |
فایل اصلی پرونده اصلی |
fundamental unit |
یکای اصلی واحد اصلی |