Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
binary synchronous communication |
ارتباطات همزمان دودویی |
|
|
Other Matches |
|
bisync |
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
collision detection |
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند |
rs c |
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند |
masks |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
mask |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
two's complement |
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی |
inverts |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
invert |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
inverting |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
voice grade channel |
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
processor |
به صورت همزمان همزمان کار کند |
bipolar |
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
communication |
ارتباطات |
communications |
ارتباطات |
comms |
ارتباطات |
telecommunication |
ارتباطات |
telecommunication traffic |
ترافیک ارتباطات |
communication chief |
رئیس ارتباطات |
telecommunication network |
پبکه ارتباطات |
telecommunications |
ارتباطات از دور |
telecommunication technique |
تکنیک ارتباطات |
telecommunication tower |
برج ارتباطات |
telecommunication engineer |
مهندس ارتباطات |
signal communications |
ارتباطات مخابراتی |
electrical communications |
ارتباطات الکترونیکی |
communication |
ارتباطات مواصلات |
comunications parameters |
پارامترهای ارتباطات |
optical communications |
ارتباطات نوری |
agency of communications |
شعبه ارتباطات |
voice communications |
ارتباطات صوتی |
avionics |
ارتباطات فضایی |
communications protocol |
پروتکل ارتباطات |
avionics |
ارتباطات هوایی |
digital communications |
ارتباطات دیجیتالی |
communication theory |
نظریه ارتباطات |
communications program |
برنامه ارتباطات |
telecommunication installation |
تاسیسات ارتباطات |
telecommunication |
ارتباطات از راه دور |
data communications equipment |
تجهیزات ارتباطات داده ها |
data communications processor |
پردازنده ارتباطات داده ها |
communications controller |
کنترل کننده ارتباطات |
communications |
خطوط مواصلاتی ارتباطات |
main center office |
مرکز اصلی ارتباطات |
logic |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات |
data communication system |
سیستم ارتباطات داده |
telecommunications |
ارتباطات راه دور |
telemedicine |
استفاده از ارتباطات راه دور |
telecommunications specialist |
متخصص ارتباطات راه دور |
logical |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها |
tcam |
TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod |
dce |
CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده |
signal security |
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات |
We are living in the age of mass communication. |
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم. |
telecommunications access method |
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور |
tariffs |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
tariff |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
combined communication board |
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب |
adccp |
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده |
binary |
دودویی |
two scale |
دودویی |
microcomputer |
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر |
basic telecommunications access method |
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی |
advanced |
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات |
micro |
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر |
micros |
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر |
ack |
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود |
fcc |
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات |
office of the future |
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد |
EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
Ergonomics |
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی] |
frameworks |
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند |
framework |
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند |
heaps |
درخت دودویی |
chinese binary |
دودویی چینی |
binary card |
کارت دودویی |
heap |
درخت دودویی |
binary arithmetic |
حساب دودویی |
bit |
رقم دودویی |
bits |
رقم دودویی |
binary coded |
به رمز دودویی |
heaping |
درخت دودویی |
binary number |
عدد دودویی |
binary numeral |
رقم دودویی |
binary loader |
انباشتگر دودویی |
binary operation |
عمل دودویی |
binary point |
ممیز دودویی |
binary tape |
نوار دودویی |
binary digit |
رقم دودویی |
binary deck |
دستینه دودویی |
binary tree |
درخت دودویی |
binary counter |
شمارنده دودویی |
binary code |
رمز دودویی |
binary chop |
جستجوی دودویی |
row binary |
دودویی سطری |
binary cell |
سلول دودویی |
binary cell |
یاخته دودویی |
pure binary |
دودویی محض |
binary variable |
متغیر دودویی |
column binary |
دودویی ستونی |
charts |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
btam |
BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod |
transborder |
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند |
chart |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charted |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charting |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
integral controller |
واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است |
Manchester coding |
روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود |
binary notation |
نشان گذاری دودویی |
complementing |
تبدیل یک عدد دودویی |
binary arithmetic operation |
عملکرد ریاضی دودویی |
equivalent binary digits |
ارقام دودویی هم ارز |
sequence |
مجموعهای از ارقام دودویی |
binary coded decimal |
دهدهی به رمز دودویی |
complements |
معکوس یک عدد دودویی |
complement |
معکوس یک عدد دودویی |
binary number system |
سیستم عددنویسی دودویی |
equivalent binary digits |
ارقام دودویی معادل |
sequences |
مجموعهای از ارقام دودویی |
one's complement |
معکوس یک عدد دودویی |
complementing |
معکوس یک عدد دودویی |
complemented |
تبدیل یک عدد دودویی |
complement |
تبدیل یک عدد دودویی |
row binary card |
کارت دودویی سطری |
complemented |
معکوس یک عدد دودویی |
complements |
تبدیل یک عدد دودویی |
teleinformatic services |
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد |
pact |
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک |
pacts |
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک |
basic |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
basics |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
ccitt v. |
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند |
bsc |
SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی |
inverts |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
invert |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
reflected binary code |
رمز دودویی منعکس شده |
inverting |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
byte |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
architecture |
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU |
bytes |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
down line processor |
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند |
pack |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
complementing |
رقم دودویی که مکمل شده است |
packs |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
complemented |
رقم دودویی که مکمل شده است |
complements |
رقم دودویی که مکمل شده است |
complement |
رقم دودویی که مکمل شده است |
logic |
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی |
coalitions |
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک |
coalition |
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک |
dibit |
عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است |
one to zero ratio |
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر |
double dabble |
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی |
ebcdic |
سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی |
concurrent |
همزمان |
parallelled |
همزمان |
simultaneously |
همزمان |
contemporaries |
همزمان |
simultaneous |
همزمان |
synchronic |
همزمان |
parallels |
همزمان |
parallelling |
همزمان |
contemporary |
همزمان |
synchronous |
همزمان |
paralleling |
همزمان |
coincidentally |
همزمان |
isochrone |
همزمان |
paralleled |
همزمان |
synchronizer |
همزمان گر |
parallel |
همزمان |
isochronous |
همزمان |
proportional |
همزمان |
clusters |
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند |
cluster bombs |
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند |
cluster |
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند |
cluster bomb |
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند |
eight bit system |
بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است |
boolean operation |
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه |
objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
direct objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
bits |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
objecting |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
indirect objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
bit |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
object |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
symbolic |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
objected |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
symbolically |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
decoder |
نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند |
synchronising |
همزمان کردن |
synchronises |
همزمان کردن |
synchronised |
همزمان کردن |
synchronizes |
همزمان کردن |
synchronizing |
همزمان سازی |
synchronize |
همزمان کردن |
synchronous speed |
سرعت همزمان |
synchronous device |
دستگاه همزمان |