| Total search result: 201 (24 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| teleconferencing |
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
journal  |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
| journals |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
| interactive |
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر |
| human computer |
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر |
| signing on |
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده |
| answered |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
| answering |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
| answer |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
| answers |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
| multidrop circuit |
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها |
| conferencing |
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن |
| eia |
استانداردی که سیگنالهای واسط را تعریف میکند و نیز نرخ ارسال و قدرتی که برای ارتباط ترمینال به مودم ها به کار می رود |
| connects |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
| connect |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| man machine interface |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین |
| journal |
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال |
| journals |
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال |
| MMI |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
| log |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
| logs |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
| PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
| data link |
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری |
| X. |
استاندارد CCITT که ارتباط بین ترمینال و شبکه تنظیم بسته برقرار میکند |
| cut out |
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی |
| dialogue |
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها |
| dialogues |
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها |
| dialog |
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها |
| Winsock |
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد |
| cyberspace |
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند |
| communication |
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد |
| modem |
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد |
| null |
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد |
| workstations |
محل کار کاربر کامپیوتر با ترمینال , VDU , چاپگر , مودم و.. |
| workstation |
محل کار کاربر کامپیوتر با ترمینال , VDU , چاپگر , مودم و.. |
| central |
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند |
| RPC |
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود |
| remote |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| remotest |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| remoter |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| scheduled circuits |
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای |
| boat train |
[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر] |
| modem |
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد |
| answer |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
| answers |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
| answered |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
| answering |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
| supervisory |
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند |
| remoter |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
| remotest |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
| remote |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
| authorization to copy |
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین |
| kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| HMI |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
| HMI's |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
| X series |
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه |
| Pidgin English <idiom> |
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم. |
| pl/i |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای ارتباط باکامپیوترها طراحی شده است |
| jobs |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
| job |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
| automatics |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
| automatic |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
| feep |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
| users |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
| user |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
| user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
| graphic display |
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه |
| programs |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
| program |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
| AppleTalk |
پروتکل هایی که برای ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در کامپیوترهای شبکه Macintosh Apple استفاده می شوند |
| sna |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط |
| signalling |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
| overhead |
مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه |
| inquiry |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
| inquiries |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
| connectivity |
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات |
| link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
| interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
| interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
| transaction |
پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند |
| ciphers |
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست |
| cipher |
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست |
| cyphers |
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست |
| compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
| fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
| fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
| fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
| elapsed time |
زمانی که کاربر برای انجام کاری روی کامپیوتر صرف میکند |
| epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
| unix |
امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند. |
| analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| site |
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد |
| sited |
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد |
| sites |
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد |
| analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
| voice |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
| voices |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
| voicing |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
| slaving |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
| slaved |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
| slaves |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
| slave |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
| identification |
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود |
| liaisons |
ارتباط |
| communicating |
ارتباط |
| correspondency |
ارتباط |
| rapport |
ارتباط |
| connection |
ارتباط |
| relationships |
ارتباط |
| relationship |
ارتباط |
| coherency |
ارتباط |
| intercommunication |
ارتباط |
| liaison |
ارتباط |
| hookup |
ارتباط |
| connexions |
ارتباط |
| link |
ارتباط |
| correspondence |
ارتباط |
| coherence |
ارتباط |
| ligature |
خط ارتباط |
| correspondences |
ارتباط |
| correlation |
ارتباط |
| communication |
ارتباط |
| enchainment |
ارتباط |
| relation |
ارتباط |
| concernment |
ارتباط |
| CTR |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد |
| point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
| inaccessibility |
ارتباط ناپذیری |
| communicated |
ارتباط گرفتن |
| communicate |
ارتباط گرفتن |
| direct relationship |
ارتباط مستقیم |
| cryptocommunication |
ارتباط رمز |
| trunk line cable |
کابل ارتباط |
| agency of communications |
منبع ارتباط |
| correlation |
ارتباط داشتن |
| inaccessible |
ارتباط ناپذیر |
| disjointedness |
عدم ارتباط |
| disconnection |
قطع ارتباط |
| disconnectedly |
بدون ارتباط |
| disaffiliation |
عدم ارتباط |
| telephone communication |
ارتباط تلفنی |
| communicates |
ارتباط گرفتن |
| extraneousness |
عدم ارتباط |
| extraneity |
عدم ارتباط |
| telecommunication |
ارتباط دوربرد |
| data communication |
ارتباط دادهای |
| associations |
پیوند ارتباط |
| association |
پیوند ارتباط |
| data communication |
ارتباط داده ها |
| intercoms |
ارتباط داخلی |
| intercom |
ارتباط داخلی |
| synchronous communication |
ارتباط همزمان |
| relevance |
ربط ارتباط |
| subcontrariety |
ارتباط قیاسی |
| logout |
قطع ارتباط |
| connects |
ارتباط رخها |
| wire |
ارتباط باسیم |
| attachment plug |
دوشاخه ارتباط |
| communication network |
شبکه ارتباط |
| logging off |
قطع ارتباط |
| communicable |
قابل ارتباط |
| communicability |
ارتباط پذیری |
| wire communication |
ارتباط با سیم |
| asynchronous commuinication |
ارتباط ناهمزمان |
| juxtaposition |
ارتباط اجباری |
| communicability |
قابلیت ارتباط |
| connect |
ارتباط رخها |
| relevancy |
ربط ارتباط |
| login |
قطع ارتباط |
| logging in |
برقراری ارتباط |
| log out |
قطع ارتباط |
| log on |
برقراری ارتباط |
| log off |
قطع ارتباط |
| log in |
برقراری ارتباط |
| mass communication |
ارتباط جمعی |
| communication |
ارتباط و مخابرات |
| mitwelt |
ارتباط با همنوع |
| communication theory |
نظریه ارتباط |
| background communication |
ارتباط پس زمینه |
| relational |
ارتباط شرح |
| communications |
ارتباط و مخابرات |
| association coefficient |
ضریب ارتباط |
| selective signalling |
ارتباط مخصوص |
| telecommunications |
ارتباط از دور |
| one sided communication |
ارتباط یکسویه |
| tie in |
ارتباط دادن |
| conversational interaction |
ارتباط محاورهای |
| visual communication |
ارتباط بصری |
| tie in |
وسیله ارتباط |
| bond |
ارتباط چسب |
| tie-in |
ارتباط دادن |
| tie-in |
وسیله ارتباط |
| tie-ins |
ارتباط دادن |
| tie-ins |
وسیله ارتباط |
