English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
Other Matches
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
break off قطع تماس با دشمن
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
identification zone منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
transponder tango دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
transponder sierra دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
civision رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
fog signal علایم مه
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
load lines علایم بارگیری
hazard signs علایم خطر
control markings علایم کنترل
visual signal علایم بصری
identification markings علایم شناسایی
informative signs علایم اخباری
indication of masculinity علایم رجولیت
indication signs علایم راهنمایی
draught marks علایم ابخور
fiducial marks علایم پوشاننده
cipher text علایم رمز
reflecting stud علایم شبنما
morse code علایم مورس
sleeve emblem علایم سراستین
qualifying symbols علایم توصیفی
plimsol mark علایم بارگیری
traffic sign تابلو علایم
identification تشخیص تشخیص دادن
accounting symbol علایم مشخصه حساب
signalled علایم مخابراتی مخابرات
signaled علایم مخابراتی مخابرات
hazard signs علایم امکان تولیدخطر
ghost signals علایم راداری سرگردان
legal assistance علایم قراردادی نقشه
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
base symbol علایم قراردادی مبنا
signal علایم مخابراتی مخابرات
emblems با علایم نشان دادن
emblem با علایم نشان دادن
military symbols علایم قراردادی نظامی
sign off علایم ختم مخابرات یامکالمات
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
radar echo علایم روی صفحه رادار
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
ghost signals علایم راداری بدون منبع
break up مرز علایم مشخصه هدف
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
descriptive name شرح علایم روی نقشه
grid ticks علایم شبکه بندی نقشه
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
berne list کتاب علایم شناسایی بین المللی
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
blinker چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
signed route جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
pips هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
sanitize حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
contacts تماس
contacting تماس
tangents تماس
taction تماس
tangency تماس
tangent تماس
contact line خط تماس
impacts تماس
impact تماس
ding تماس
impinging تماس
line of contact خط تماس
contacted تماس
contact تماس
contingence تماس
point contact تماس نقطهای
angle of contact زاویه تماس
movement to contact حرکت به تماس
communicator شخص در تماس
contact ratio نسبت تماس
corps a corps تماس بدنی
contact flange فلانژ تماس
interactional points نقاط تماس
contact surface سطح تماس
area contact سطح تماس
skimmed تماس اندک
shock hazard خطر تماس
contact point قطب تماس
to be in contact تماس داشتن
point of contact نقطه تماس
contiguity برخورد تماس
to bring into contact تماس دادن
skims تماس اندک
going on نزدیکی تماس
tuch تماس دادن با
finishes تماس انتهایی
finish تماس انتهایی
skim تماس اندک
line to line fault تماس خطوط
contact party گروه تماس
contact pressure فشار تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
to be in rapport تماس داشتن
contact area منطقه تماس
contact diameter قطر تماس
contact angle زاویه تماس
contact lost تماس قطع شد
contact area سطح تماس
zone of contact ناحیه تماس
contact patrol گشتی تماس
contacting تماس یافتن تماسی
contacted تماس یافتن تماسی
galvanism تماس برق بابدن
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
movement to contact حرکت به اخذ تماس
phones پاسخ به تماس در تلفن
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com