English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
selective signalling ارتباط مخصوص
Search result with all words
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
Other Matches
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
hookup ارتباط
connexions ارتباط
correspondence ارتباط
communication ارتباط
coherency ارتباط
enchainment ارتباط
intercommunication ارتباط
concernment ارتباط
ligature خط ارتباط
connection ارتباط
communicating ارتباط
correlation ارتباط
correspondences ارتباط
rapport ارتباط
liaisons ارتباط
relationships ارتباط
liaison ارتباط
relationship ارتباط
relation ارتباط
correspondency ارتباط
link ارتباط
coherence ارتباط
relational ارتباط شرح
inaccessibility ارتباط ناپذیری
relevancy ربط ارتباط
association پیوند ارتباط
signal communications ارتباط و مخابرات
intercommunion ارتباط مشترک
extraneity عدم ارتباط
extraneousness عدم ارتباط
intercommunication ارتباط داخلی
put through ارتباط پیداکردن
inverse relationship ارتباط معکوس
mitwelt ارتباط با همنوع
logout قطع ارتباط
login قطع ارتباط
logging off قطع ارتباط
logging in برقراری ارتباط
one sided communication ارتباط یکسویه
log out قطع ارتباط
log on برقراری ارتباط
log off قطع ارتباط
log in برقراری ارتباط
relevance ربط ارتباط
mass communication ارتباط جمعی
telecommunication ارتباط دوربرد
associations پیوند ارتباط
disjointedness عدم ارتباط
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
association coefficient ضریب ارتباط
arithmetic relation ارتباط محاسباتی
agency of communications منبع ارتباط
tie-ins وسیله ارتباط
intercoms ارتباط داخلی
intercom ارتباط داخلی
tie in ارتباط دادن
tie in وسیله ارتباط
tie-in ارتباط دادن
tie-in وسیله ارتباط
tie-ins ارتباط دادن
communicates ارتباط گرفتن
communicated ارتباط گرفتن
communicate ارتباط گرفتن
correlation ارتباط داشتن
attachment plug دوشاخه ارتباط
background communication ارتباط پس زمینه
communication ارتباط و مخابرات
communicability قابلیت ارتباط
disconnection قطع ارتباط
disconnectedly بدون ارتباط
disaffiliation عدم ارتباط
direct relationship ارتباط مستقیم
data communication ارتباط داده ها
data communication ارتباط دادهای
cryptocommunication ارتباط رمز
inaccessible ارتباط ناپذیر
telecommunications ارتباط از دور
telecommunications ارتباط تلگرافی
conversational interaction ارتباط محاورهای
connexion ارتباط اتصال
communication theory نظریه ارتباط
juxtaposition ارتباط اجباری
communication network شبکه ارتباط
communicable قابل ارتباط
communicability ارتباط پذیری
bond ارتباط چسب
connects ارتباط رخها
wire ارتباط باسیم
wires ارتباط باسیم
synchronous communication ارتباط همزمان
subcontrariety ارتباط قیاسی
communications ارتباط و مخابرات
wire communication ارتباط با سیم
connect ارتباط رخها
trunk line cable کابل ارتباط
telephone communication ارتباط تلفنی
visual communication ارتباط بصری
interlocking بهم ارتباط داشتن
tele communication ارتباط دور برد
interlocks بهم ارتباط داشتن
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
communicate ارتباط برقرار کردن
disrelation عدم ارتباط بی ارتباطی
backgrounds فعالیت ارتباط دادهای
interlocked بهم ارتباط داشتن
incommunicado بدون وسایل ارتباط
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
interlock بهم ارتباط داشتن
inconsequence فقدان ارتباط منطقی
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
cryptocommunication ارتباط ومخابرات رمزی
background فعالیت ارتباط دادهای
correlation ارتباط همبسته کردن
disconnecting قط ع ارتباط بین دو وسیله
landing signal officer افسر ارتباط فرود
disconnect قط ع ارتباط بین دو وسیله
linkages اتصال وسیله ارتباط
linkage اتصال وسیله ارتباط
disconnects قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaising ارتباط پیدا کردن
liaises ارتباط پیدا کردن
piezoelectric ارتباط در بعضی موادکریستالی
mass media وسایل ارتباط جمعی
telepathy ارتباط افکار با یکدیگر
liaised ارتباط پیدا کردن
liaise ارتباط پیدا کردن
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
groups کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
wigway ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
coherent دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
extrajudicial بدون ارتباط به موضوع دعوی
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
logging-on برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
communicates مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
synesis ارتباط مفاهیم ربط معانی
communicated مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicate مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
telecommuting ارتباط برقرار کردن راه دور
control line ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
dialog ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
docking ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
dialogues ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogue ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
continuity مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
pull up اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
tropospheric scatter سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
dte وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
suites مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
signing on فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
decouple جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
map شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com