English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
English Persian
ex-serviceman ارتشی-فردیکهقبلادرارتش-نیرویدریایییاهواییمشغولبودهاست
Other Matches
army forces نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
military ارتشی
caisson ارابه ارتشی
health nurse نرس ارتشی
health nurse پرستار ارتشی
military device اسباب ارتشی
army regulation مقررات ارتشی
battalions نیروهای ارتشی
khaki پارچه ارتشی
armed forces courier پیک ارتشی
battalion نیروهای ارتشی
serve خدمت ارتشی کردن
olive drab رنگ سبز ارتشی
served خدمت ارتشی کردن
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
serves خدمت ارتشی کردن
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
civilian occupational specialty تخصص غیر ارتشی
army postal clerk متصدی پست ارتشی
army program memorandum لایحه برنامههای ارتشی
army regulation نظام نامه ارتشی
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
army helicopter چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com