Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
Other Matches
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
high Sierra specification
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army of occupation
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
in service
درخدمت ارتش در ارتش
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
volumes
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
mail box
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailbox
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailboxes
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoirs
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
technical
صنعتی
manufacturing
صنعتی
industrial water
اب صنعتی
high wrought
صنعتی
industrial
صنعتی
macbinary
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
industrial revolution
انقلاب صنعتی
industrial frequency
فرکانس صنعتی
industrial psychology
روانشناسی صنعتی
industrial espionage
جاسوسی صنعتی
industrial fluctuations
نوسانهای صنعتی
artful
ماهرانه صنعتی
industrial insurance
بیمه صنعتی
industrial management
مدیریت صنعتی
industrial nations
کشورهای صنعتی
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
industrial economics
اقتصاد صنعتی
industrial disputes
اختلافات صنعتی
technical grade
خلوص صنعتی
industrialism
سیستم صنعتی
applied economics
اقتصاد صنعتی
trade effluent
فضولات صنعتی
industrial union
اتحادیه صنعتی
engineering workshop
کارگاه صنعتی
industrial area
منطقه صنعتی
industrial building
ساختمان صنعتی
vertical union
اتحادیه صنعتی
industrial building
بنای صنعتی
industrial chemistry
شیمی صنعتی
commercial efficiency
بازده صنعتی
art bronze
برنز صنعتی
industrial concern
بنگاه صنعتی
industrial consumption
مصرف صنعتی
artificial magnet
مغناطیس صنعتی
artless
غیر صنعتی
industrialising
صنعتی کردن
industrializing
صنعتی کردن
polytechnical
دانشکده صنعتی
industrialises
صنعتی کردن
industrialization
صنعتی سازی
industrialization
صنعتی شدن
industrialization
صنعتی کردن
industrializes
صنعتی کردن
industrialize
صنعتی کردن
producer buyer
خریدار صنعتی
industrial relations
روابط صنعتی
technologically
حرفهای صنعتی
industrial unions
اتحادیههای صنعتی
plants
واحد صنعتی
plant
واحد صنعتی
industrial switch
کلید صنعتی
artistical
هنرامیز صنعتی
polytechnic
دانشکده صنعتی
polytechnics
دانشکده صنعتی
valve
شیر صنعتی
industrial unit
واحد صنعتی
technological
حرفهای صنعتی
industrial workers
کارگران صنعتی
industrial wastewater
فاضلاب صنعتی
mechnical
ماشینی صنعتی
the industrial quarter of the
محله صنعتی شهر
decreasing cost industry
هزینه نزولی صنعتی
valve
ولو
[شیر صنعتی]
pilot plant
واحد ازمایش صنعتی
an artistic production
عمل یا کار صنعتی
industrial alternating current
جریان متناوب صنعتی
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
inartistically
بطور غیر صنعتی
manufactoring tape milling machine
دستگاه نورد صنعتی
applied economics engineer
مهندس اقتصاد صنعتی
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
industrial robot
دستگاه خودکار صنعتی
art casting
ریخته گری صنعتی
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
industrial electric locomotive
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
bric-a-brac
خرده ریز صنعتی
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
producer advertising
تبلیغ محصولات صنعتی
process of industrialization
فرایند صنعتی شدن
industrial capitalism
سرمایه داری صنعتی
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
RLL encoding
روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
databank
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
downloadable
نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
Midlands
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
metonymical
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
artlessly
بطور ساده یاغیر صنعتی
Industrial Architecture
معماری خانه های صنعتی
industrializes
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
industrial data collection device
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
armies
ارتش
army
ارتش
field army
ارتش
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
combined arms army
ارتش مرکب
majored
سرگرد ارتش
regular army
ارتش دائمی
servicemen
عضو ارتش
regular army
ارتش منظم
constable
افسر ارتش
constables
افسر ارتش
serviceman
عضو ارتش
the a of the army
پیشرفت ارتش
general issue
ملزومات ارتش
general staff
ستاد ارتش
field army
ارتش صحرایی
majoring
سرگرد ارتش
state guard
ارتش ایالتی
standing army
ارتش منظم
standing army
ارتش دائمی
supreme commander's staff
ستاد کل ارتش
the red army
ارتش سرخ
women's army corps
ارتش زنان
the rank and file
توده ارتش
the losses of the army
تلفات ارتش
major
سرگرد ارتش
field army
ارتش رزمی
regular
ارتش کادر
army stores
فروشگاه ارتش
standing
ارتش ثابت
army group
گروه ارتش
army corps
سپاههای ارتش
army artillery
توپخانه ارتش
active duty
ارتش کادر
active army
ارتش کادر
militarism
ارتش سالاری
military
جنگی ارتش
pentagon
ارتش امریکا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com