English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
fundamental vibration ارتعاش اصلی
Search result with all words
fundamental period vibration دوره اصلی ارتعاش
Other Matches
tirl ارتعاش صدای ارتعاش نخ یاکش
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
trembles ارتعاش
tremble ارتعاش
shiver ارتعاش
vibrational ارتعاش
shivering ارتعاش
vibrancy ارتعاش
vibration sense حس ارتعاش
vibration ارتعاش
reverberation ارتعاش
reverberations ارتعاش
trembled ارتعاش
shake ارتعاش
tremolo ارتعاش
shaking ارتعاش
quivering ارتعاش
libration ارتعاش
vibratility ارتعاش
quiver ارتعاش
quivered ارتعاش
pallesthesia حس ارتعاش
quivers ارتعاش
shivered ارتعاش
plangency ارتعاش
planegency ارتعاش
shakes ارتعاش
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
vibrator دستگاه ارتعاش
seismicity حالت ارتعاش
vibrational mode شیوه ارتعاش
oscillator ارتعاش سنج
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
bending vibration ارتعاش خمشی
breathing vibration ارتعاش تنفسی
damping استهلاک ارتعاش
vibration amplitude دامنه ارتعاش
vibrators دستگاه ارتعاش
dingle لرزیدن ارتعاش
torsional vibration ارتعاش پیچشی
wagging vibration ارتعاش جنبانهای
vibroscope ارتعاش بین
vibratory باعث ارتعاش
mode of vibration شیوه ارتعاش
symmetry vibration ارتعاش متقارن
molecular vibration ارتعاش مولکولی
vibrative باعث ارتعاش
vibrational frequency بسامد ارتعاش
twisting vibration ارتعاش رقاصکی
stretching vibration ارتعاش کششی
electron vibrations ارتعاش الکترونها
neural reverbration ارتعاش عصبی
vibratility : قابلیت ارتعاش
sound vibration ارتعاش صوتی
energy of vibration انرژی ارتعاش
damped vibration ارتعاش میرا
frequency of vibration تکرار ارتعاش
harmonic vibration ارتعاش هماهنگ
lattice vibration ارتعاش شبکه
phonoscope ارتعاش نما
vibrating ارتعاش داشتن
vibrated ارتعاش داشتن
period of vibratio دوره ارتعاش
vibrator ارتعاش کننده
vibrate ارتعاش داشتن
quavers ارتعاش داشتن
vibrates ارتعاش داشتن
resonator اسباب ارتعاش
resonantly با پیچش و ارتعاش
quavering ارتعاش داشتن
vibrators وسیله ارتعاش
vibrator وسیله ارتعاش
quaver ارتعاش داشتن
vibrators ارتعاش کننده
quavered ارتعاش داشتن
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
vibration absorption میرایی نوسان یا ارتعاش
scissoring vibration ارتعاش قیچی وار
free harmonic vibration ارتعاش هارمونیک ازاد
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
damping charactristics مشخصات خفه شدن ارتعاش
shudder مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddered مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddering مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shudders مشمئز شدن ارتعاش Shrine
vibratile قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
mainlines اصلی
mainlining خط اصلی
main <adj.> اصلی
mainlining اصلی
organic اصلی
primarily اصلی
mainline خط اصلی
aboriginal اصلی
arch اصلی
parent اصلی
mainlines خط اصلی
mainlined خط اصلی
aboriginals اصلی
mainlined اصلی
main lines خط اصلی
germinal اصلی
mainline اصلی
fundametal اصلی
main line خط اصلی
arch- اصلی
main خط اصلی
initial اصلی
texts اصلی
text اصلی
initialed اصلی
initialing اصلی
initialled اصلی
rudimental اصلی
initialling اصلی
masters اصلی
proto اصلی
trunks خط اصلی
trunk خط اصلی
principal اصلی
principals اصلی
initials اصلی
primitive اصلی
elemental اصلی
essential اصلی
essentials اصلی
head اصلی
inherent اصلی
intrinsic اصلی
primordial اصلی
first-hand اصلی
quintessential اصلی
seminal اصلی
fundamental اصلی
mastered اصلی
primal اصلی
native code کد اصلی
functional اصلی
elementary اصلی
normative اصلی
master اصلی
arches اصلی
radicals اصلی
quintessential <adj.> اصلی
substantive [essential] <adj.> اصلی
vital <adj.> اصلی
original اصلی
isogeny هم اصلی
cardinal اصلی
basics اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com