Dictiornary-Farsi | ارتفاع ریزش سر رولور سر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
head	ارتفاع ریزش سر رولور سر


Other Matches

fallout prediction	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
handguns	رولور
turret	رولور
turrets	رولور
handgun	رولور
six gun	رولور
flat turret head	سر رولور تخت
dial feed press	پرس رولور
drum turret	سر رولور استوانهای
drop height	ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight	ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter	ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance	حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud	گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
five face turret head	سر رولور پنج لبه
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude	ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height	ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
flat turret lathe	ماشین تراش رولور تخت
altitude separation	اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude	ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude	ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate	حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ocant altitude	ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude	ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude	ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height	سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude	ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst	ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height	ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude	ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
height datum	سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
spraying	ریزش
sprayed	ریزش
sprays	ریزش
infusion	ریزش
infusions	ریزش
drencher	اب ریزش
outflows	ریزش
spray	ریزش
log chute	ریزش
outflow	ریزش
effusion	ریزش
pours	ریزش
coryza	ریزش
catarrh	ریزش
psilosis	ریزش مو
inpouring	ریزش
perfusion	ریزش
overflown	ریزش
effusions	ریزش
poured	ریزش
pouring	ریزش
gush	ریزش
gushed	ریزش
gushes	ریزش
sprinkle	ریزش نم نم
sprinkled	ریزش نم نم
sprinkles	ریزش نم نم
pour	ریزش
fox evil	ریزش مو
on the fly	ریزش
overflowed	ریزش
affution	ریزش
affusion	ریزش
affluxion	ریزش
afflux	ریزش
fallout	ریزش
spill	ریزش
spilled	ریزش
spilling	ریزش
spills	ریزش
disembogue	ریزش
chutes	ریزش
depilation	ریزش مو
chute	ریزش
swoop [on]	ریزش [سر]
diffusion	ریزش
calvities	ریزش مو
chuct	ریزش
come down	ریزش
flux	ریزش
defluxion	ریزش
disemboguement	ریزش
disengorgement	ریزش
influxes	ریزش
overflows	ریزش
rheumatism	ریزش
precipitation	ریزش
insets	: ریزش
overflow	ریزش
landslides	ریزش
abscission	ریزش
inset	: ریزش
landslide	ریزش
influx	ریزش
lachrymation	ریزش اشک
drip loop	حلقه ریزش اب
intinction	ریزش القاء
pourability	قابلیت ریزش
insti	ریزش تدریجی
instillation	ریزش تدریجی
castability	قابلیت ریزش
rock rubble	ریزش سنگ
fall of rock	ریزش سنگ
fail out	ریزش کردن
drop inlet	دریچه ریزش
drop manhole	دهانه ریزش
annual preciptation	ریزش سالانه
mucorrhea	ریزش مخاط
fallout pattern	شکل ریزش
inflow	ریزش درونی
landfall	ریزش زمین
dewfall	ریزش شبنم
outflows	ریزش جریان
flow side	ریزش در شیب
landfalls	ریزش زمین
flush pipe	لوله ریزش
epiphora	اشک ریزش
gleet	ریزش مخاط
deplumation	ریزش مژگان
overflowing	فراوان ریزش
downcome	انحطاط ریزش
disemboguement	ریزش گاه
splashing	صدای ریزش
splashes	صدای ریزش
splash	صدای ریزش
outflow	ریزش جریان
landslides	ریزش خاک
splotch	ریزش یا پاشیدن
outpourings	بیرون ریزش
landslide	ریزش خاک
slide	سراشیبی ریزش
hair loss	ریزش مو [پزشکی]
alopecia	ریزش مو [پزشکی]
baldness	ریزش مو [پزشکی]
lopecia	ریزش مو [پزشکی]
chute	ریزش با سقوط
chutes	ریزش با سقوط
income	ریزش فهور
outpouring	بیرون ریزش
fallout	ریزش اتمی
slumps	افت ریزش
slumping	افت ریزش
slumped	افت ریزش
slump	افت ریزش
loss of hair	ریزش مو [پزشکی]
downfall	انحطاط ریزش
slides	سراشیبی ریزش
pouring gate	دریچه ریزش
pouring cup	قاشق ریزش
pour point	نقطه ریزش
fall	شیبشکن ریزش
over flow	طغیان ریزش
outpour	بیرون ریزش
pouring platform	سطح ریزش
pouring nozzle	شیپوره ریزش
rate of pouring	سرعت ریزش
pouring spout	ناودان ریزش
snowfalls	برف ریزش
snowfall	برف ریزش
ptyalism	ریزش خیو
landslips	ریزش خاک کوه
residual	مربوط به ریزش اتمی
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب
dewfall	هنگام ریزش شبنم
landslip	ریزش خاک کوه
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
rheumy	دارای ریزش یازکام
infalling	ریزش بسوی درون
stave	شکستن ریزش کردن
rheum	ریزش اب چشم یادهان
pours	تراوش بوسیله ریزش
haemothorax	ریزش خون درسینه
pouring	تراوش بوسیله ریزش
gravitational collapse	فرو ریزش گرانشی
poured	تراوش بوسیله ریزش
flux	اسهال خون ریزش
pour	تراوش بوسیله ریزش
land slip	ریزش سنگ از کوه
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری
snow inlet	دریچه ریزش برف
rainfall	ریزش باران بارنغگی
fallout pattern	نمونه ریزش اتمی
instilment	ریزش و تلقین تدریجی
pours	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhaging	خون ریزش نزف الدم
hemorrhaged	خون ریزش نزف الدم
hemorrhages	خون ریزش نزف الدم
hemorrhaging	خون ریزش نزف الدم
rain wash	فرسایش ناشی از ریزش باران
pour	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
poured	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pouring	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
indraft	ریزش چیزی بسوی درون
indravgnt	ریزش چیزی سوی درون
haemorrhages	خون ریزش نزف الدم

head