Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
Other Matches
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
trial and error
<idiom>
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
paratoops
دسته چتربازان
jumpmaster
مربی یا سرپرست چتربازان
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
fair weather
مناسب برای
suitable for children
مناسب برای بچه ها
cantabile
مناسب برای اواز
fill the bill
<idiom>
مناسب برای همه جا
airworthy
مناسب برای پرواز
airworthiness
مناسب برای پرواز
running
مناسب برای مسابقه دو
winterish
مناسب برای زمستان
in pride of grease
مناسب برای کشتن
skiable
مناسب برای اسکی
gressorial
مناسب برای راه رفتن
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
readying
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readied
مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready
مناسب برای استفاده از یا فروش .
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
fishable
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
readies
مناسب برای استفاده از یا فروش .
fencible
مناسب برای نرده کشی
roadworthy
مناسب برای بکاربردن درجاده ها
offices
مناسب برای استفاده در شرکت
office
مناسب برای استفاده در شرکت
He's not suited for a doctor.
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
jump speed
سرعت مناسب برای پرش باچتر
fair drawing
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
lyrical
مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
sawtimber
الوار مناسب برای اره کشی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
that is i. to this purpose
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
bug taper
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
amphimictic
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
flag days
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
ski run
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
The fire is fit to roast the meat.
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
fits units with ... connection
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
tan alt
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
fourth generation computers
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
voicing
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
CD WO
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
voice
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
populating
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
enumerated type
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
routing
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
takeoff fan
نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
telegenic
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
ergonomics
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
wife's equity
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
arm
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
fit
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
شایسته بودن برای مناسب بودن
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
fractional T
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
object code
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
low altitude
ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
c
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
apothem
ارتفاع
line height
ارتفاع خط
contour lines
خط هم ارتفاع
low
کم ارتفاع کم
low-rise
کم ارتفاع
altitude
ارتفاع
depths
ارتفاع
heights
ارتفاع
height
ارتفاع
x height
ارتفاع x
depth
ارتفاع
elevation
ارتفاع
apparent celestiallatitude
ارتفاع
low level
در ارتفاع کم
attack altitude
ارتفاع تک
sawed off
کم ارتفاع
altitudes
ارتفاع
elevations
ارتفاع
altitude
ارتفاع هواپیما
total suction head
ارتفاع کل مکشی
headroom
ارتفاع ساختمان
optimum height
ارتفاع مطلوب
percolation head
ارتفاع نفوذ
optimum height
حداکثر ارتفاع
altitudes
ارتفاع هواپیما
observed altitude
ارتفاع حقیقی
barometers
ارتفاع سنج
flange depth
ارتفاع لبه
bankful
ارتفاع لبریزی
vertical interval
اختلاف ارتفاع
astro altitude
ارتفاع نجومی
barometer
ارتفاع سنج
ceilings
ارتفاع ابر
altimeter
ارتفاع سنج
altimeter
ارتفاع یاب
altimeters
ارتفاع سنج
hypsometer
ارتفاع پیما
hypsometer
ارتفاع سنج
take a sight
ارتفاع گرفتن
studding
ارتفاع اتاق
rise
ارتفاع پله
suction lift
ارتفاع مکش
levelling
ارتفاع یابی
rises
ارتفاع پله
jump altitude
ارتفاع پرش
ceiling
ارتفاع ابر
superelevation
ارتفاع زیاد
flyby
پرواز در ارتفاع کم
flybys
پرواز در ارتفاع کم
flypast
پرواز در ارتفاع کم
flypasts
پرواز در ارتفاع کم
low cloud
ابرهای کم ارتفاع
riser
ارتفاع پله
levels
سطح ارتفاع
levelled
سطح ارتفاع
leveled
سطح ارتفاع
absolute altitude
ارتفاع مطلق
high altitude
ارتفاع زیاد
altimeters
ارتفاع یاب
safe altitude
ارتفاع امن
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
net head
ارتفاع موثر
low altitude
ارتفاع پایین
head pressure
ارتفاع فشاری
height clearance
ارتفاع مجاز
high jump
پرش ارتفاع
high altitude
از ارتفاع زیاد
height of site
ارتفاع پایگاه
height of site
ارتفاع ایستگاه
height of rise
ارتفاع برجستگی
height of rise
ارتفاع ابگیر
height of fill
ارتفاع خاکریز
height of eye
ارتفاع راصد
height of centers
ارتفاع مرکز
hight of burst
ارتفاع ترکش
height of burst
ارتفاع ترکش
level
سطح ارتفاع
head
ارتفاع فشاری
effective length of strut
ارتفاع کمانش
quadrat
ارتفاع سنج
humble
بدون ارتفاع
bombing height
ارتفاع بمباران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com