Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (5 milliseconds)
English
Persian
training camp
اردوی امادگی
Other Matches
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
bivouacking
اردوی موقتی
bivouac
اردوی موقتی
bivouacked
اردوی موقتی
bivouacs
اردوی موقتی
work camp
اردوی کار
computer camp
اردوی کامپیوتر
campoo
اردوی سربازان
poor farm
مزرعه اردوی کار
flying camp
اردوی سبک وسیار
work farm
اردوی کار اجباری زندانیان
snipe
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniped
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipes
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniping
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
contravallation
استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
kelter or kilter
امادگی
preparedness
امادگی
conditioning
امادگی
readiness
امادگی
kelter
امادگی
penchant
امادگی
forms
امادگی
formed
امادگی
preparation
امادگی
predispostion
امادگی
disposition
امادگی
preparations
امادگی
susceptibility
امادگی
qualification
امادگی
cover
امادگی
coverings
امادگی
covers
امادگی
proneness
امادگی
form
امادگی
tautness
امادگی
operational readiness
امادگی عملیاتی
state of alert
وضعیت امادگی
erg
2- امادگی ذاتی
physical fitness
امادگی جسمانی
second degree of readiness
امادگی درجه دو
peak up
در اوج امادگی
condition of readiness
شرایط امادگی
half way houses
خانههای امادگی
work out
تمرین امادگی
medical fitness
امادگی پزشکی
liability to disease
تعهد امادگی
law of readiness
قانون امادگی
unreadiness
عدم امادگی
reading readiness
امادگی خواندن
third degree of readiness
امادگی درجه سه
insusceptibility
عدم امادگی
indisposedness
عدم امادگی
preparatory interval
دوره امادگی
hot
امادگی کامل
indisposition
عدم امادگی
vigilance
امادگی چالاکی
hottest
امادگی کامل
indispositions
عدم امادگی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
hotter
امادگی کامل
readiness
امادگی رزمی
reconditioning
تجدید امادگی
peripheral
دوره امادگی
availability
زمان امادگی
combat readiness
امادگی رزمی
lurching
امادگی شکست فاحش
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
readiness
اماده باش امادگی
lurches
امادگی شکست فاحش
readiness category
نوع امادگی رزمی
peripheral course
دوره امادگی نظامی
operational performance category
امادگی عملیاتی از طبقه
level of readiness
سطح امادگی رزمی
operational performance category
طبقه امادگی عملیاتی
readiness category
درجه امادگی رزمی
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
physical fitness
امادگی عمومی جسمانی
data set ready
امادگی مجموعه داده ها
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
distensibility
امادگی برای بادکردن
lurch
امادگی شکست فاحش
accessibility
امادگی برای پذیرایی
condition code
کد وضعیت امادگی اقلام
flyable dud
بدون امادگی رزمی
preparation
امادگی اماده سازی
lurched
امادگی شکست فاحش
fourth degree of readiness
امادگی درجه چهار
combat ready
دارای امادگی رزمی
ingenuity
امادگی برای اختراع
preparations
امادگی اماده سازی
habilitation
لباس پوشاندن امادگی
data terminal ready
امادگی ترمینال داده
workhouses
محل کار اردوی کار
workhouse
محل کار اردوی کار
opposability
امادگی برای روبرو گذاشتن
sight read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia
امادگی بخون رفتن زیاد
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
teachability
امادگی جهت یاد گرفتن
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
sight-reads
بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
sight-reading
بدون امادگی قبلی اجراکردن
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
inerrability
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
inseparability
عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability
عدم امادگی برای از میان برداشتن
materiel readiness
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
dtr
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com