English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pintail اردک دم دراز
Other Matches
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
drakes اردک نر
drake اردک نر
ducks and drakes اردک نر
ducks اردک
duck اردک
ducked اردک
duck and drake اردک نر
duckings اردک
duckling جوجه اردک
duckling بچه اردک
ducklings جوجه اردک
ducklings بچه اردک
flapper جوجه اردک
quack صدای اردک
quacked صدای اردک
quacking صدای اردک
merganser اردک ماهیخوار
goosander اردک ماهیخوار
mallards اردک وحشی
mallard اردک وحشی
wildfowl اردک وحشی
pike اردک ماهی
quacks صدای اردک
squawks صدای اردک دراوردن
luce اردک ماهی بزرگ
duck اردک ماده غوطه
waddling اردک وارراه رفتن
ducks اردک ماده غوطه
ducked اردک ماده غوطه
waddled اردک وارراه رفتن
duckings اردک ماده غوطه
waddle اردک وارراه رفتن
ugly duckling <idiom> جوجه اردک زشت
sheldrake اردک وحشی دریایی
loggerhead نوعی اردک دریایی
waddles اردک وارراه رفتن
squawked صدای اردک دراوردن
squawk صدای اردک دراوردن
waddled راه رفتن اردک وار
sashay اردک وار راه رفتن
waddles راه رفتن اردک وار
waddling راه رفتن اردک وار
waddle راه رفتن اردک وار
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
walleye انواع مختلف اردک ماهی
scaup duck اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
jack salmon اردک ماهی چشم سفید امریکا
dibber اب خوردن مثل اردک بذر کاری
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
pochard یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
toom دراز
to be prolonged دراز
longish دراز
longed دراز
linear دراز
to eke out دراز
to piece out دراز
oblongated دراز
dolichomorphic دراز تن
long دراز
oblong دراز
oblongs دراز
longer دراز
longest دراز
prolix دراز
lengthy دراز
long headed سر دراز
lengthwise دراز
longs دراز
longheaded دراز سر
verbose دراز
macro دراز
long- دراز
long eared گوش دراز
lengthening دراز شدن
long bone استخوانهای دراز
long billed نوک دراز
prolongate دراز کردن
prolixity دراز نویسی
lengthening دراز کردن
extend دراز کردن
long range دراز مدت
in the long run در دراز مدت
protract دراز کردن
lengthens دراز شدن
long run دراز مدت
long necked گردن دراز
lengthens دراز کردن
long shunt شنت دراز
elongation دراز شدگی
proboscis پوزه دراز
proboscises پوزه دراز
couchant دراز کشیده
long run [American E] <adj.> دراز مدت
long term <adj.> دراز مدت
inductile دراز نشو
ileum روده دراز
oblonated دراز :درازنا
string چسبناک دراز
wader مرغ دراز پا
codling یکجورسیب دراز
codlin یکجورسیب دراز
at full length دراز کشیده
long wind دراز نفسی
blue moon زمان دراز
long bill نوک دراز
lanternjaws چانه دراز
long term دراز مدت
lantern jawed چانه دراز
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
longeval دراز عمر
longhead کله دراز
morella cherry گیلاس دم دراز
long-time دراز مدت
stretch دراز کردن
long winded دراز نفس
stretches دراز کردن
gangling طولانی و دراز
oblong دراز پهنا
oblongs دراز پهنا
narrowest دراز وباریک
long-winded دراز نفس
lanky دراز وباریک
weedy دراز و باریک
to stretch out دراز کردن
long-drawn-out دور و دراز
narrow دراز وباریک
drag on <idiom> دراز کردن
narrowed دراز وباریک
narrower دراز وباریک
verbalization دراز گویی
far-fetched دور و دراز
longevity دراز عمری
far fetched دور و دراز
snipe نوک دراز
sniped نوک دراز
long life عمر دراز
long-life عمر دراز
elongates دراز کردن
elongates دراز شدن
elongating دراز کردن
elongate دراز شدن
long-term دراز مدت
elongating دراز شدن
lengthen دراز کردن
lengthen دراز شدن
lengthened دراز کردن
lengthened دراز شدن
longer-term دراز مدت
sniping نوک دراز
stretched دراز کردن
streek دراز کردن
elongate دراز کردن
snipes نوک دراز
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
longevous دارای عمر دراز
long term memory حافطه دراز مدت
scoldpaceous مانند نوک دراز
proboscis monley بوزینه دراز بینی
longhorn گوسفند شاخ دراز
scolopax جنس نوک دراز
ringtail تلیله نوک دراز
rangy ولگرد پا دراز و لاغر
reach دراز کردن دست
prolate دوک وار دراز
porrect دراز کردن جلوگذاردن
to live a long life عمر دراز کردن
paidle یکجوربیل دسته دراز
orangutan بوزینه دست دراز
orangoutang بوزینه دست دراز
mygale موش پوزه دراز
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
tractile لوله شو دراز شدنی
to make old bones عمر دراز کردن
longicorn دارای شاخک دراز
longhorn گاو شاخ دراز
daddy-long-legs بابا لنگ دراز
secular trend روند دراز مدت
long-lived دراز عمر معمر
chatterbox ادم روده دراز
toboggan سورتمه دراز و باریک
toboggans سورتمه دراز و باریک
verbosity دراز نویسی پرگویی
interminably بطور بسیار دراز
chaises longues نوعی نیمکت دراز
chaise longue نوعی نیمکت دراز
deferred liability دیون دراز مدت
spindles دراز و باریک شدن
spindle دراز و باریک شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com