Dictiornary-Farsi | ارزش بازیافتنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
salvage value	ارزش بازیافتنی


Other Matches

recoverable	بازیافتنی
unrecoverable error	خطای غیر قابل بازیافتنی
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
worm eaten	بی ارزش
values	ارزش
cost	ارزش
worthiness	ارزش
value	ارزش
valuing	ارزش
brummagem	کم ارزش
shotten	بی ارزش
regardant	با ارزش
picayune	بی ارزش
picayubnish	بی ارزش
good for nothing	بی ارزش
no par	بی ارزش
junky	بی ارزش
low grade	کم ارزش
low level	کم ارزش
naught	بی ارزش
big ticket	با ارزش
trivalence	سه ارزش
worthless	بی ارزش
brummagem	بی ارزش
unvalued	بی ارزش
trivalency	سه ارزش
market value	ارزش
price	ارزش
worth	ارزش
raffish	بی ارزش
rewarding	پر ارزش
avail	ارزش
fustian	بی ارزش
treasure	با ارزش
small change	کم ارزش
worth	با ارزش
valueless	بی ارزش
rubbish	بی ارزش
punks	بی ارزش
punk	بی ارزش
prices	ارزش
quantitative value	ارزش مقداری
scrap value	ارزش اسقاطی
disvalue	بی ارزش کردن
quantitative value	ارزش کمی
production cost	ارزش ساخت
declared value	ارزش افهارشده
decrease in value	کاهش ارزش
economic value	ارزش اقتصادی
prime cost	ارزش اولیه
present value	ارزش حال
present value	ارزش فعلی
differential cost	ارزش نهایی
present worth	ارزش فعلی
diagnostic value	ارزش تشخیصی
present worth	ارزش حال
place value	ارزش مکانی
capital	ارزش ویژه
real value	ارزش واقعی
capital value	ارزش سرمایه
scale value	ارزش مقیاسی
surrender value	ارزش بازخرید
calorific value	ارزش گرمایی
caloric value	ارزش گرمایی
call by value	فراخوانی با ارزش
store of value	منبع ارزش
subjective value	ارزش ذهنی
book value	ارزش دفتری
capital value	ارزش سرمایهای
critical value	ارزش بحرانی
coupling valve	ارزش اتصال
cost finding	ارزش یابی
cost account	ذکر ارزش
rental value	ارزش اجارهای
salavage value	ارزش اسقاطی
commercial value	ارزش تجارتی
code value	ارزش رمز
capitalized value	ارزش سرمایهای
capital value	ارزش فعلی
surplus value	ارزش اضافی
monetary value	ارزش پولی
net net worth	ارزش خالص
net price	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
it is of little worth	کم ارزش است
net worth	ارزش خالص
intrinsic value	ارزش ذاتی
exchange value	ارزش مبادله
call price	ارزش اسمی
influence value	ارزش تاثیر
increase in value	افزایش ارزش
nominal value	ارزش اسمی
limiting value	ارزش نهایی
loan value	ارزش وام
meed	پاداش ارزش
market value	ارزش بازاری
manufacture cost	ارزش ساخت
man friday	کمک با ارزش
maintenance cost	ارزش نگهداری
loss of value	افت ارزش
logical value	ارزش منطقی
loan value	ارزش استقراض
face value	ارزش صوری
face value	ارزش اسمی
penny worth	ارزش یک پنی
expected value	ارزش منتظره
exchange value	ارزش مبادلهای
par value	ارزش اسمی
equity capital	ارزش ویژه
final value	ارزش نهایی
numerical value	ارزش عددی
heating value	ارزش گرمایی
heat value	ارزش گرمایی
heat of combustion	ارزش گرمایی
gross value	ارزش ناخالص
objective value	ارزش عینی
objective value	ارزش واقعی
paradox of value	تناقض ارزش
end value	ارزش انتهایی
survival value	ارزش بقا
value analysis	تحلیل ارزش
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
value for money	ارزش پول
valuations	ارزش گذاری
value in exchange	ارزش مبادله
valuation	ارزش گذاری
downgrading	کم ارزش کردن
esteem	رعایت ارزش
present value	ارزش فعلی
value as security	ارزش تضمین
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
rubbish	چیزپست و بی ارزش
value date	تاریخ ارزش
valence	توان ارزش
depreciation	کم ارزش شمردن
downgrades	کم ارزش کردن
downgraded	کم ارزش کردن
downgrade	کم ارزش کردن
hawing	چیز بی ارزش
haw	چیز بی ارزش
waff	نظر بی ارزش
belittle	کم ارزش کردن
belittled	کم ارزش کردن
indexation	ارزش ترازی
debunks	کم ارزش کردن
debunking	کم ارزش کردن
debunked	کم ارزش کردن
debunk	کم ارزش کردن
haws	چیز بی ارزش
nothing	بی ارزش ابدا
base rates	ارزش اولیه
base rate	ارزش اولیه
value in use	ارزش استفاده
belittles	کم ارزش کردن
value in use	ارزش استعمال
value of assets	ارزش دارائی ها
value of money	ارزش پول
cheapest	کم ارزش پست
cheaper	کم ارزش پست
cheap	کم ارزش پست
belittling	کم ارزش کردن
hawed	چیز بی ارزش
use value	ارزش استفاده
forfeiture	تنزل ارزش
axiology	ارزش شناسی
axiology	علم ارزش ها
absolute value	ارزش مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
use by value	استفاده با ارزش
tinker's dam	چیزبی ارزش
added value	ارزش افزوده
average value	ارزش میانگین
undervaluation	کم ارزش گذاری
truth value	ارزش درستی
premium	اضافه ارزش
junk	کهنه و کم ارزش
tinker's damn	چیزبی ارزش
auxiliary value	ارزش کومکی
use value	ارزش استعمال
premiums	اضافه ارزش
value added	ارزش افزوده
value theory	نظریه ارزش
belittlement	کم ارزش سازی
valuably	بطور با ارزش
valorization	تعیین ارزش