English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
exchange value ارزش مبادله
value in exchange ارزش مبادله
Other Matches
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
trade-ins مبادله
bartered مبادله
bartering مبادله
barters مبادله
trade in مبادله
trade-in مبادله
talks مبادله
barter مبادله
talked مبادله
trucks مبادله
truck مبادله
trucked مبادله
trucking مبادله
talk مبادله
interchanging مبادله
interchanged مبادله
swapping مبادله
interchanges مبادله
exchange مبادله
bater مبادله
interchange مبادله
exchanges مبادله
exchanged مبادله
reciprocation مبادله
exchanging مبادله
fire fight مبادله اتش
inconvertible مبادله ناپذیر
truckage مبادله جنسی
exchange rate نرخ مبادله
truckage مبادله معامله
exchange rates نرخ مبادله
to barter for مبادله کردن
foreign exchange مبادله خارجی
terms of trade شرایط مبادله
contract curve منحنی مبادله
commodity exchange مبادله کالا
rate of exchange نرخ مبادله
terms of trade رابطه مبادله
futures exchange مبادله سلف
traffic مبادله کالا
trafficked مبادله کالا
cambium محل مبادله
traffics مبادله کالا
reciprocal trading مبادله متقابل
swop مبادله کردن
chaffer مبادله کردن
trafficking مبادله کالا
barter مبادله پایاپای
barter مبادله تهاتری
bartered مبادله پایاپای
bartered مبادله تهاتری
exchange of notes مبادله یادداشتها
bartering مبادله پایاپای
bartering مبادله تهاتری
barters مبادله پایاپای
tit for tat <idiom> مبادله منصفانه
intercommunicate مبادله کردن
bourse مبادله بورس
exchanger مبادله کننده
trade-ins مبادله کردن
exchangeable قابل مبادله
exchange of flags مبادله پرچمها
medium of exchange وسیله مبادله
trade-in مبادله کردن
trade in مبادله کردن
barters مبادله تهاتری
interchange مبادله کردن
interchanged با هم مبادله کردن
interchanges مبادله کردن
changed تعویض مبادله
interchanges مبادله کالا
interchanges با هم مبادله کردن
changes تعویض مبادله
exchanged مرکز مبادله
changing تعویض مبادله
interchanged مبادله کالا
interchanged مبادله کردن
interchange با هم مبادله کردن
exchanging مبادله پول
interchange مبادله کالا
exchanges مرکز مبادله
exchanging مرکز مبادله
exchanges مبادله کردن
exchanging مبادله کردن
exchanges مبادله پول
exchanged مبادله کردن
interchanging مبادله کردن
change تعویض مبادله
swopped مبادله کردن
swopping مبادله کردن
interchangeable قابل مبادله
exchange مبادله کردن
traded مبادله کردن
exchange مبادله پول
trade مبادله کردن
swops مبادله کردن
swapped مبادله کردن
exchange مرکز مبادله
interchanging مبادله کالا
swaps مبادله کردن
swap مبادله کردن
exchanged مبادله پول
interchanging با هم مبادله کردن
exchanging معاوضه و مبادله پول
barter تهاتر مبادله کالاباکالا
inside pass مبادله چوب در امدادی
trade مزاحمت مبادله کالا
rate of exchange نرخ مبادله ارز
bartering تهاتر مبادله کالاباکالا
changing پول خرد مبادله
barters تهاتر مبادله کالاباکالا
changed پول خرد مبادله
bartered تهاتر مبادله کالاباکالا
traded مزاحمت مبادله کالا
change پول خرد مبادله
changes پول خرد مبادله
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
lay to مبادله ضربات کردن
purchasing power parity نرخ نسبی مبادله
exchanging مبادله کردن تعویض
exchanged معاوضه و مبادله پول
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
exchanged مبادله کردن تعویض
exchanged صرافی مبادله کردن
exchange rates نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange معاوضه و مبادله پول
to spar at each other مبادله کلام کردن
swap in مبادله کردن به داخل
swap out مبادله کردن به خارج
exchange مبادله کردن تعویض
data interchange format file فایل با فرمت مبادله
exchange صرافی مبادله کردن
olefin metathesis reaction واکنش مبادله اولفینی
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
exchanges معاوضه و مبادله پول
cartels مبادله اسیران جنگی
exchangee چیز مبادله شده
cartel مبادله اسیران جنگی
exchanging صرافی مبادله کردن
exchanges مبادله کردن تعویض
takeovers مبادله چوب امدادی
takeover مبادله چوب امدادی
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchanges صرافی مبادله کردن
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
fixed exchange rate نرخ مبادله ثابت ارز
commmute تغییر دادن مبادله کردن
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
redemption مبادله اوراق بهادار با پول
dif فایل قالب مبادله داده ها
sprint pass مبادله نامرئی چوب امدادی
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
cartels موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
cartel موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
boot اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
passing action عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
consular convention عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
low grade کم ارزش
picayune بی ارزش
worthless بی ارزش
fustian بی ارزش
worm eaten بی ارزش
small change کم ارزش
rewarding پر ارزش
good for nothing بی ارزش
worthiness ارزش
prices ارزش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com