Dictiornary-Farsi | ارزو خواهش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 108 (7 milliseconds)

English	Persian
wish	ارزو خواهش
wished	ارزو خواهش
wishes	ارزو خواهش


Search result with all words

will	خواهش ارزو
willed	خواهش ارزو
wills	خواهش ارزو
Other Matches

appetency	ارزو
one's heart'st d.	ارزو
will less	بی ارزو
ideal	ارزو
object of d.	ارزو
ideals	ارزو
appetence	ارزو
aspirations	اه ارزو
aspiration	اه ارزو
appetence or tency	ارزو
orexis	ارزو
wishing	ارزو
desideration	ارزو
yearns	ارزو کردن
yearn	ارزو کردن
desire	ارزو کردن
aspiring	ارزو داشتن
aspires	ارزو داشتن
desire	میل ارزو
aspired	ارزو داشتن
desires	ارزو کردن
aspire	ارزو داشتن
desires	میل ارزو
desiring	ارزو کردن
desiring	میل ارزو
cravings	ارزو کردن
craves	ارزو کردن
appetite	اشتها ارزو
appetites	اشتها ارزو
wisher	ارزو کننده
pantingly	ارزو کنان
optatively	بطور ارزو
desiderate	ارزو کردن
aspirer	ارزو کننده
wish	ارزو کردن
craved	ارزو کردن
crave	ارزو کردن
yearned	ارزو کردن
wished	ارزو کردن
wishes	ارزو کردن
requested	خواهش
requests	خواهش
requesting	خواهش
request	خواهش
aspires	ارزو کردن اشتیاق داشتن
the optative mood	صیغه تمنی یا ارزو یا دعا
to p for	ارزو یا اشتیاق چیزی راداشتن
ambition	ارزو جاه طلب بودن
aspire	ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspired	ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring	ارزو کردن اشتیاق داشتن
ambitions	ارزو جاه طلب بودن
ideally	مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
requester	خواهش کننده
beg	خواهش کردن
at the request of	به خواهش [به درخواست]
it is my wish that	خواهش من اینست که
begged	خواهش کردن
begs	خواهش کردن
asked	خواهش کردن
close the door please	خواهش دارم
asking	خواهش کردن
asks	خواهش کردن
ask	خواهش کردن
i wish you would go	بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
d. of a request	عدم قبول خواهش
horny <adj.>	مطیع خواهش نفس
Have a seat, please!	خواهش میکنم بفرمایید !
what is your pleasure	خواهش شما چیست
d. wish	خواهش هنگام مردن
please take a seat	خواهش میکنم بفرمایید
i humbly request that	خواهش عاجزانه دارم که ...
appetence or tency	اشتیاق خواهش طبیعی
randy [British E] <adj.>	مطیع خواهش نفس
do tell me	خواهش دارم بمن بگویید
Please be my guest.	خواهش می کنم مهمان من با شید
thank tou for that book	خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
please dont forget it	خواهش دارم فراموش نکنید
to make a r. for something	چیز یرا خواهش کردن
Have a seat, please!	خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
what is your will?	خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
to a person for a thing	چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
Please take my suitcase.	خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag.	خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
pray consider my case	خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
His request was in the nature of a command.	خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
now nonsense now	خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
forbidden fruits	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
Please send me information on ...	خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
would you mind ringing	اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
egg (someone) on <idiom>	خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
Please take this luggage.	خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Would you let me know before we get to Durham?	ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
to ask somebody to say a few words	خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
lobby	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن

wish