Dictiornary-Farsi | ارزیابی موجودی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
stock valuation	ارزیابی موجودی
valuation of stock	ارزیابی موجودی


Search result with all words

stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
Other Matches

stockades	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory	فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock	موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stocked	موجودی موجودی کالا
stock	موجودی موجودی کالا
pert	Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
area assessment	ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
civil damage assessment	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
stock	موجودی
assets	موجودی
stocked	موجودی
holding	موجودی
balance in hand	موجودی
repertoire	موجودی
supplies	موجودی
storing	موجودی
store	موجودی
minimum stock level	موجودی
stock adjustment	تعدیل موجودی
stock accounting	حسابداری موجودی
stock account	حساب موجودی
safety stock	موجودی تضمینی
reserve stock	موجودی ذخیره
quick assets	موجودی نقدشو
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
supplying	موجودی جایگیرموقتی
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
stock adjustment	تطبیق موجودی
stock audit	حسابرسی موجودی
stock check	کنترل موجودی
inventories	موجودی کالا
inventory	موجودی کالا
inventory	لیست موجودی
inventory	فهرست موجودی
fund	موجودی دارائی
fund	موجودی سرمایه
funded	موجودی دارائی
funded	موجودی سرمایه
inventory control	کنترل موجودی
consumable stock	موجودی مصرفی
complete inventory	موجودی کامل
capital stock	موجودی سرمایه
business inventories	موجودی تجاری
buffer stock	موجودی احتیاطی
inventory management	مدیریت موجودی
supply	موجودی لزوم
supplied	موجودی جایگیرموقتی
active stock	موجودی فعال
continuous inventory	موجودی مستمر
cycle stock	موجودی فعال
instruction repertoire	موجودی دستورالعمل
idle stock	موجودی بی مصرف
financial assets	موجودی مالی
exhaust bin level	اتمام موجودی
exhaust bin level	فاقد موجودی
excess stock	موجودی مازاد
supplying	موجودی لزوم
supply	موجودی جایگیرموقتی
danger warning level	حداقل موجودی
supplied	موجودی لزوم
stock control	کنترل موجودی
stock	موجودی انبار
stock	موجودی ذخیره
surplus stock	موجودی مازاد
stock	به موجودی افزودن
surplus stock	موجودی اضافی
buffer stock	موجودی ذخیره
stock taking	رسیدگی به موجودی
stock record	سابقه موجودی
stocked	به موجودی افزودن
stocked	موجودی انبار
stocked	موجودی ذخیره
warehouse stock	موجودی انبار
wardrobes	اشکاف موجودی لباس
inventory reconciliation	تطبیق اسناد موجودی
wardrobe	اشکاف موجودی لباس
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
base stock control	کنترل موجودی مبنا
continuous stock taking	رسیدگی مستمر موجودی
assets	موجودی شخص ورشکسته
stockage	وسایل موجودی در انبار
portfolio	موجودی اوراق بهادار
portfolios	موجودی اوراق بهادار
continuous stock control	کنترل مستمر موجودی
cyclical stock check	کنترل موجودی دورهای
stock	موجودی کالا ذخیره
liabilities	تعهد موجودی بانکی
stock control	کنترل موجودی انبار
inventory	ذخیره موجودی اماد
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
stocked	موجودی کالا ذخیره
safety stock	موجودی ذخیره انبار
stock handling cost	هزینه جابجایی موجودی
inventory	صورت دارایی موجودی
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
liability	تعهد موجودی بانکی
stock in trade	موجودی کالای مغازه
spares stock	موجودی لوازم یدکی
raw material stock	موجودی مواد اولیه
raw stock	موجودی مواد خام
finished goods stock	موجودی کالاهای تمام شده
transfer of portfolio	انتقال موجودی اوراق بهادار
appreciations	افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation	افزایش ارزش دارایی و موجودی
supply	تکمیل کردن موجودی ذخیره
dead stock	موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record	سابقه دائمی موجودی انبار
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supply	تامین موجودی عرضه نمودن
supplying	تامین موجودی عرضه نمودن
supplying	تکمیل کردن موجودی ذخیره
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
supplied	تامین موجودی عرضه نمودن
finish stock	موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock	موجودی که به سرعت کاهش می یابد
inventory reconciliation	تطابق موجودی با دارایی یکان
supplied	تکمیل کردن موجودی ذخیره
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
yield	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.	صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
portfolio entry	قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yields	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock	موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
warehouse refusal	اعلام عدم موجودی کالا درانبار
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation	تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
yielded	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory	صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
appraisement	ارزیابی
attack assessment	ارزیابی تک
appraisal	ارزیابی
indiction	ارزیابی
evalution	ارزیابی
it was valued at rials 000	ارزیابی شد
cost accounting	ارزیابی
evaluation	ارزیابی
assessments	ارزیابی
estimate	ارزیابی
estimating	ارزیابی
estimates	ارزیابی
assessment	ارزیابی
estimated	ارزیابی
evaluations	ارزیابی
appraisals	ارزیابی
valuation	ارزیابی
valuations	ارزیابی
cycle stock	موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficit	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock	موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
storewide	شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
personality assessment	ارزیابی شخصیت
revaluation	ارزیابی مجدد
validation	تصدیق ارزیابی
assesses	ارزیابی کردن
assessed	ارزیابی کردن
supplier evaluation	ارزیابی فروشنده
assessing	ارزیابی کردن
assess	ارزیابی کردن
ratable	قابل ارزیابی
evaluate	ارزیابی کردن
project evaluation	ارزیابی طرح
analyze [American]	ارزیابی کردن
evaluated	ارزیابی کردن
survey	ارزیابی کردن
make an evaluation	ارزیابی کردن
bolt [examine]	ارزیابی کردن
check	ارزیابی کردن
determine	ارزیابی کردن
enquire into	ارزیابی کردن
examine	ارزیابی کردن
explore	ارزیابی کردن
inspect	ارزیابی کردن
investigate	ارزیابی کردن
look into	ارزیابی کردن
scrutinize	ارزیابی کردن
rate	ارزیابی کردن
surveys	ارزیابی کردن
surveyed	ارزیابی کردن
survey	ارزیابی کردن
evaluate	ارزیابی کردن
study	ارزیابی کردن
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
rates	ارزیابی کردن
analyse [British]	ارزیابی کردن
assay	ارزیابی کردن
dissect [analyse]	ارزیابی کردن
summative evaluation	ارزیابی تلخیصی
estimates	ارزیابی تخمین
evaluating	ارزیابی کردن