Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
video transmission
ارسال ویدئویی
Other Matches
video signal
سیگنال ویدئویی
video disk
دیسک ویدئویی
cursive scanning
پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
vdt
Terminal Display Video ترمینال نمایش ویدئویی پایانه نمایشگر
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
xmodem
پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
messages
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relayed
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
lockout
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflows
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockouts
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflowed
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
jitter
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
XON/XOFF
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
scroll
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scrolls
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
correcting
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
corrects
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
synchronous
پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destinations
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destination
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idled
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
messages
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
dispatch
ارسال کردن ارسال
despatched
ارسال کردن ارسال
dispatches
ارسال کردن ارسال
despatches
ارسال کردن ارسال
despatching
ارسال کردن ارسال
dispatched
ارسال کردن ارسال
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
tdm
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
routing
ارسال
transmission
ارسال
forwarding
ارسال
transmissions
ارسال
despatch
ارسال
consignment
ارسال
consignments
ارسال
consigns
ارسال کردن
pumps
ارسال کردن
pumped
ارسال کردن
available for delivery
<adj.>
قابل ارسال
transmittance
ارسال مخابره
shippable
<adj.>
قابل ارسال
re route
ارسال در یک متفاوت
deliverable
<adj.>
قابل ارسال
consignable
<adj.>
قابل ارسال
shipping
ارسال کالاها
suppliable
<adj.>
قابل ارسال
transmittal
ارسال مخابره
transmission security
تامین ارسال
consigning
ارسال کردن
store and forward
ذخیره و ارسال
store and forward
انبارش و ارسال
answer/originate
دریافت / ارسال
consigned
<adj.>
<past-p.>
ارسال شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
ارسال شده
re-route
ارسال در یک متفاوت
re-routed
ارسال در یک متفاوت
re-routes
ارسال در یک متفاوت
re-routing
ارسال در یک متفاوت
forwarded
<adj.>
<past-p.>
ارسال شده
parallel transmission
ارسال موازی
clear to send
ترخیص به ارسال
consignable
قابل ارسال یا
consignation
ارسال حمل
committed
<adj.>
<past-p.>
ارسال شده
request to send
تقاضای ارسال
shippable
قابل ارسال
forward
ارسال کردن
serial transmission
ارسال سری
postage
ارسال پست
forwarded
ارسال کردن
consignor
ارسال کننده
blind transportation
ارسال یک جانبه
retransmission
ارسال مجدد
consign
ارسال کردن
remitted
ارسال کردن
serials
ارسال سریال
disseminate
ارسال کردن
sends
ارسال نمودن
free of forwarding costs
<adj.>
ارسال مجانی
transmission
مخابرات ارسال
send
ارسال داشتن
sends
ارسال داشتن
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
strobe
ارسال یک پاس
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
disseminated
ارسال کردن
intromission
درج ارسال
transmission
ارسال پیام
transmission
ارسال کردن
free of shipping costs
<adj.>
ارسال رایگان
remits
ارسال کردن
remitting
ارسال کردن
remit
ارسال کردن
disseminating
ارسال کردن
free of forwarding costs
<adj.>
ارسال رایگان
disseminates
ارسال کردن
free of shipping costs
<adj.>
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
ارسال مجانی
upload
ارسال فایل
transmissions
ارسال کردن
simultaneous
ارسال دو طرفه
transmissions
مخابرات ارسال
pump
ارسال کردن
transmittancy
ارسال مخابره
transmissions
ارسال پیام
sending
ارسال داشتن
consigned
ارسال کردن
error transmission
ارسال خطا
postage-free
<adj.>
ارسال مجانی
data transmission
ارسال داده
sending
ارسال نمودن
serial
ارسال سریال
send
ارسال نمودن
despatching
مخابره کردن ارسال
parallel
که همزمان ارسال شود
mailable
قابل ارسال باپست
signal
ارسال پیام به کامپیوتر
consignment note
سند ارسال کالا
data transfer rate
نرخ ارسال داده
despatch
ارسال کردن اعزام
end of transmission block
خاتمه ارسال بلاک
signalled
ارسال پیام به کامپیوتر
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
signaled
ارسال پیام به کامپیوتر
message precedence
ارجحیت ارسال پیام
data transfer rate
میزان ارسال داده
multiplex
باس ارسال آدرس
released
اجازه ارسال پیام
dispatch
مخابره کردن ارسال
consignor
ارسال کننده کالا
releases
اجازه ارسال پیام
dispatched
مخابره کردن ارسال
digital data transmission
ارسال دیجیتالی داده
dispatches
مخابره کردن ارسال
despatch documents
اسناد ارسال کالا
release
اجازه ارسال پیام
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
recorded delivery
ارسال بصورت سفارشی
carrier
ارسال داده ساده
carriers
ارسال داده ساده
despatches
مخابره کردن ارسال
transmission security
تامین ارسال پیام
call up
دستور ارسال گزارش
call-up
دستور ارسال گزارش
call-ups
دستور ارسال گزارش
transmitted data
دادههای ارسال شده
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
voice store and forward
ذخیره و ارسال صدا
delivery
کالای ارسال شده
consignment
کالای ارسال شده
shipment
[American]
کالای ارسال شده
time of origin
زمان ارسال پیام
blockload
ارسال بار به طوریکجا
sdlc
پروتکل ارسال داده که در
parallels
که همزمان ارسال می شوند
parallelling
که همزمان ارسال شود
parallelled
که همزمان ارسال می شوند
paralleling
که همزمان ارسال می شوند
bit transfer rate
نرخ ارسال بیت
paralleled
که همزمان ارسال می شوند
parallelled
که همزمان ارسال شود
paralleling
که همزمان ارسال شود
parallels
که همزمان ارسال شود
parallel
که همزمان ارسال می شوند
asr
ارسال و دریافت اتوماتیک
despatched
مخابره کردن ارسال
paralleled
که همزمان ارسال شود
parallelling
که همزمان ارسال می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com