English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 279 (38 milliseconds)
English Persian
consign ارسال کردن
consigned ارسال کردن
consigning ارسال کردن
consigns ارسال کردن
forward ارسال کردن
forwarded ارسال کردن
disseminate ارسال کردن
disseminated ارسال کردن
disseminates ارسال کردن
disseminating ارسال کردن
remit ارسال کردن
remits ارسال کردن
remitted ارسال کردن
remitting ارسال کردن
pump ارسال کردن
pumped ارسال کردن
pumps ارسال کردن
transmission ارسال کردن
transmissions ارسال کردن
Search result with all words
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
supplied فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
clear آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
scramble کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
despatched مخابره کردن ارسال
despatched ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatched ارسال کردن ارسال
despatches مخابره کردن ارسال
despatches ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches ارسال کردن ارسال
despatching مخابره کردن ارسال
despatching ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatching ارسال کردن ارسال
dispatch مخابره کردن ارسال
dispatch ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch ارسال کردن ارسال
dispatched مخابره کردن ارسال
dispatched ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched ارسال کردن ارسال
dispatches مخابره کردن ارسال
dispatches ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches ارسال کردن ارسال
post ارسال سریع پست کردن
post- ارسال سریع پست کردن
posted ارسال سریع پست کردن
posts ارسال سریع پست کردن
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
packet یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
despatch ارسال کردن اعزام
download 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
kermit پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
Other Matches
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
xmodem پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
messages روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
scrolls حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
correct روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
synchronous پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destinations محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destination محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions ارسال
despatch ارسال
consignments ارسال
consignment ارسال
forwarding ارسال
transmission ارسال
routing ارسال
re-routed ارسال در یک متفاوت
re-routes ارسال در یک متفاوت
consignable <adj.> قابل ارسال
serial ارسال سریال
serials ارسال سریال
transmittancy ارسال مخابره
transmittance ارسال مخابره
transmittal ارسال مخابره
forwarded <adj.> <past-p.> ارسال شده
transmission security تامین ارسال
re-routing ارسال در یک متفاوت
shippable <adj.> قابل ارسال
re-route ارسال در یک متفاوت
available for delivery <adj.> قابل ارسال
delivered <adj.> <past-p.> ارسال شده
simultaneous ارسال دو طرفه
committed <adj.> <past-p.> ارسال شده
strobe ارسال یک پاس
intromission درج ارسال
shipping ارسال کالاها
consigned <adj.> <past-p.> ارسال شده
shippable قابل ارسال
re route ارسال در یک متفاوت
sending ارسال نمودن
data transmission ارسال داده
request to send تقاضای ارسال
free of forwarding costs <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
transmissions ارسال پیام
retransmission ارسال مجدد
store and forward انبارش و ارسال
video transmission ارسال ویدئویی
transmission ارسال پیام
error transmission ارسال خطا
transmission مخابرات ارسال
suppliable <adj.> قابل ارسال
answer/originate دریافت / ارسال
free of shipping costs <adj.> ارسال رایگان
consignor ارسال کننده
postage-free <adj.> ارسال رایگان
serial transmission ارسال سری
upload ارسال فایل
deliverable <adj.> قابل ارسال
blind transportation ارسال یک جانبه
free shipping <adj.> ارسال رایگان
free of forwarding costs <adj.> ارسال مجانی
transmissions مخابرات ارسال
parallel transmission ارسال موازی
sends ارسال نمودن
send ارسال نمودن
free shipping <adj.> ارسال مجانی
sends ارسال داشتن
sending ارسال داشتن
send ارسال داشتن
clear to send ترخیص به ارسال
postage ارسال پست
store and forward ذخیره و ارسال
free of shipping costs <adj.> ارسال مجانی
consignable قابل ارسال یا
consignation ارسال حمل
mailing ارسال چیزی با پست
transmitted data دادههای ارسال شده
transmission security تامین ارسال پیام
paralleling که همزمان ارسال می شوند
shipment sponsor مسئول ارسال کالاها
paralleling که همزمان ارسال شود
carrier ارسال داده ساده
consignment note سند ارسال کالا
parallel که همزمان ارسال شود
call up دستور ارسال گزارش
recorded delivery ارسال بصورت سفارشی
parallel که همزمان ارسال می شوند
paralleled که همزمان ارسال شود
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
message precedence ارجحیت ارسال پیام
paralleled که همزمان ارسال می شوند
carriers ارسال داده ساده
consignor ارسال کننده کالا
time of origin زمان ارسال پیام
signal ارسال پیام به کامپیوتر
asr ارسال و دریافت اتوماتیک
consignment کالای ارسال شده
delivery کالای ارسال شده
blockload ارسال بار به طوریکجا
release اجازه ارسال پیام
released اجازه ارسال پیام
despatch documents اسناد ارسال کالا
digital data transmission ارسال دیجیتالی داده
signalled ارسال پیام به کامپیوتر
voice grade channel کانال ارسال گفتار
signaled ارسال پیام به کامپیوتر
voice store and forward ذخیره و ارسال صدا
call-ups دستور ارسال گزارش
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
parallelling که همزمان ارسال شود
data transfer rate میزان ارسال داده
multiplex باس ارسال آدرس
data transfer rate نرخ ارسال داده
parallelled که همزمان ارسال می شوند
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
automatic send/reciever ارسال و دریافت خودکار
releases اجازه ارسال پیام
parallelling که همزمان ارسال می شوند
parallels که همزمان ارسال شود
shipment [American] کالای ارسال شده
parallels که همزمان ارسال می شوند
parallelled که همزمان ارسال شود
call-up دستور ارسال گزارش
mailable قابل ارسال باپست
sdlc پروتکل ارسال داده که در
peon book دفتر ارسال مراسلات رسیدنامه
dispatchment ارسال [اعزام] [گسیل] [فرستادن ]
duplex ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
mail ارسال چیزی توسط پست
mails ارسال چیزی توسط پست
keyboard send receive صفحه کلید ارسال- پذیرش
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
pictured ارسال تصویر روی خط تلفن
picture ارسال تصویر روی خط تلفن
overhead بیت تشخیص خطا در ارسال
uplink خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
bands را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
simplex ارسال داده فقط در یک جهت .
rts Send To Request تقاضای ارسال
radmail وسیله ارسال پیام رادیویی
reversing حرکت درخلاف جهت . ارسال
pictures ارسال تصویر روی خط تلفن
picturing ارسال تصویر روی خط تلفن
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
lines اتصال فیزیکی به ارسال داده
sender شخصی که پیام ارسال میکند
senders شخصی که پیام ارسال میکند
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
wrongshipped محمولهای که عوضی ارسال شده
transmissions ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
asynchronous 1-روش ارسال سریع داده
transmissions ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission ارسال داده یک بیت در هر زمان
reverses حرکت درخلاف جهت . ارسال
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
administrative shippings ارسال اماد به طریق اداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com