English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
jigsaw اره منبت کاری اره مویی
jigsaws اره منبت کاری اره مویی
Other Matches
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
marquetery منبت کاری
wood carving منبت کاری
fretwork منبت کاری
pique منبت کاری
turnery منبت کاری
frette منبت کاری
fret منبت کاری
fretwork منبت کاری
purfle منبت کاری کردن
fret saw اره منبت کاری
scroll saw اره منبت کاری
splay منبت کاری کردن
splayed منبت کاری کردن
splays منبت کاری کردن
splaying منبت کاری کردن
inlaid منبت کاری شده
coquillage منبت کاری صدفی
fretsaw اره منبت کاری
xylography منبت کاری روی چوب
xylograph منبت کاری روی چوب
boss formerly boce [بلوک منبت کاری شده برجسته]
parquetry منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
scrimshaw اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
veiner اسکنه منبت کاری روی چوب بشکل حرف v
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
embossing منبت
raised work منبت
tersellated منبت نما
wood carver منبت کار
embosser منبت کار
piliform مویی
ciliary مویی
capillary مویی
capillaries مویی
crinite مویی
hirsute مویی
trichoid مویی
hairlike مویی
tussocky مویی
capillaceous مویی
hair worm کرم مویی
hair sieve الک مویی
hair line طناب مویی
maidenhair پر سیاوشان مویی
pyrrhotism سرخ مویی
haircloth پارچه مویی
grain side سمت مویی
hair crack ترک مویی
hair cells یاختههای مویی
hairline crack ترک مویی
hoariness سفید مویی
capillary blood vessels رگهای مویی
shatter crack ترک مویی
coping saw اره مویی
villus برامدگی مویی
cilice جامه مویی
cilice پارچه مویی
comose کلاله دار مویی
hair esthesiometer بساوایی سنج مویی
combings مویی که درشانه کردن میریزد
shag پارچه مویی زبر اویزان بودن
swab کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
hair shirt پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
shagging پارچه مویی زبر اویزان بودن
fitch موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
shags پارچه مویی زبر اویزان بودن
swabs کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
wood cutter هیزم شکن باصمه کارچوب چوب تراش منبت کار
Our life is hanging by a thread . زندگی مابه تار مویی بند است
crevice corrosion خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
woodcutter باسمه کار چوب منبت کار
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
parget گچ کاری
electroplating اب کاری
slobbery تف کاری
plasterwork گچ کاری
malfunction کژ کاری
malfunctioned کژ کاری
plastering گچ کاری
malfunctions کژ کاری
curries کاری
curry کاری
impotence کاری
effective کاری
currie کاری
intent on doing anything کاری
feckful کاری
curry powder کاری
under employment کم کاری
flower piece گل کاری
curry powders کاری
hypofunction کم کاری
active کاری
inaction بی کاری
impotency کاری
illuminations تذهیب کاری
illumination تذهیب کاری
stalactite work مقرنس کاری
stannary قلع کاری
steelwork فولاد کاری
stonemasonry سنگ کاری
studious to do a thing بکردن کاری
plaster background دورنمای گچ کاری
studious of doing a thing بکردن کاری
welding جوش کاری
perfidiousness خیانت کاری
relievo برجسته کاری
to reproach an act کاری را بد دانستن
tinwork قلع کاری
the needful اصل کاری
the manner of doing any thing طرزانجام کاری
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . تو کجای کاری
lubrication روغن کاری
tessellation موزاییک کاری
energetic جدی کاری
surgical operation دست کاری
latticework شبکه کاری
joinery نازک کاری
metallurgy فلز کاری
repetition of an act تکرار کاری
frustrate بدل کاری
frustrates بدل کاری
frustrating بدل کاری
afforestation جنگل کاری
reservedness احتیاط کاری
reshaping روانه کاری
workbench محیط کاری
rice field برنج کاری
roughening by picking تیشه کاری
scabbing تیشه کاری
workbenches محیط کاری
plating روکش کاری
sinfulness خطا کاری
hammering چکش کاری
extruding چکش کاری
burnishing صیقل کاری
farming اجاره کاری
compounding امیزه کاری
burnishing پرداخت کاری
pomiculture میوه کاری
workstations ایستگاه کاری
workstation ایستگاه کاری
punching منگنه کاری
probationership ازمایش کاری
metalwork فلز کاری
purview of an occupation حدود کاری
extrude چکش کاری
extruded چکش کاری
extrudes چکش کاری
scrimshaw هنرمنبت کاری
acrography گچ کاری برجسته
glyptics کنده کاری
bumping tool ابزار خم کاری
business hours ساعت کاری
galvanization رویینه کاری
calk بتونه کاری
canniness ملاحظه کاری
cartwhip شلاق کاری
caulking بتونه کاری
cautiousness احتیاط کاری
cementation سمنت کاری
brickworks سفت کاری
brick work اجر کاری
active cell خانه کاری
an active man مرد کاری
an active remedy درمان کاری
anaplasty پیوند کاری
argentation نقره کاری
blindage صیقل کاری
habitual way of doing anything کردن کاری
boo boo اشتباه کاری
graving کنده کاری
brick work سفت کاری
cementation سیمان کاری
chromium plating اب کرم کاری
folding press پرس خم کاری
fairing صیقل کاری
cutting off برش کاری
factorage حق العمل کاری
d. touch نازک کاری
delicacy of touch ریزه کاری
disguised underemployment کم کاری پنهان
discreetness احتیاط کاری
discreetnss احتیاط کاری
dry farm دیم کاری
drilling work مته کاری
fal lal ریزه کاری
crypianalysis پنهان کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com