English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (8 milliseconds)
English Persian
glass jaw ارواره شیشهای
Other Matches
maxilla استخوان ارواره ارواره
chops ارواره
mandible ارواره
mandibles ارواره
jaw ارواره
jaws ارواره
chaw ارواره
crack jaw ارواره شکن
submaxilla ارواره پایین
maxilla ارواره زیرین
maxillary bone استخوان ارواره
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
orthognathous راست ارواره
admaxillary نزدیک ارواره
chapt مرد ارواره
protrusion of the jaw پیشامدگی ارواره
mandibular ارواره زیرین
jawbone استخوان ارواره
jawbones استخوان ارواره
wapper jawed دارای ارواره کج
jib حرف ارواره
jibs حرف ارواره
jaw breaker ارواره شکن
jibbing حرف ارواره
jibbed حرف ارواره
projecting jaw ارواره پیش امده
actinomycosis مرض قارچی ارواره
gnathal فکی وابسته به ارواره
supramaxillary وابسته به ارواره زبرین
prognathism پیش امدگی ارواره
submaxillary glands غدههای زیر ارواره
gnathitis اماس ارواره بالا
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
lanternjaws ارواره دراز و لاغر
gnathic فکی وابسته به ارواره
trismus تشنج ارواره زیرین
intermaxillary واقع در میان ارواره ها
prognathic دارای ارواره پیش امده
premaxillary واقع در جلو ارواره زبرین
lantern jawed دارای ارواره دراز و لاغر
prognathous دارای ارواره پیش امده
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
hyaloid شیشهای
glazing شیشهای
galssy شیشهای
amorphous شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
vitric شیشهای
vitriform شیشهای
glassy شیشهای
vitreous شیشهای
whalebone استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
solar house گلخانه شیشهای
semivitrified نیم شیشهای
the vitreoud humour ابگونه شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
louvred دریاپنجرهچوبی-شیشهای
blindworm مار شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
semivitrified نیمه شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
glass الت شیشهای
hyaloid membrane شامهء شیشهای
vitreosity خاصیت شیشهای
glazing coat روکش شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
glassy state حالت شیشهای
glass bulb حباب شیشهای
glass electrode الکترود شیشهای
glass eye چشم شیشهای
marbles گلوله شیشهای
glass rod میله شیشهای
marble گلوله شیشهای
glass vessels فروف شیشهای
glass tube لوله شیشهای
slow worm مار شیشهای
shellac لاک شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
pleurodont دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
plectognath ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
gar نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature دمای تبدیل شیشهای
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
t.g دمای تبدیل شیشهای
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
salvers سینی پایه دار شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
vitrify شیشهای کردن یا شدن زینترن
salver سینی پایه دار شیشهای
gomphosis اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
belljar نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
meniscus شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
LCD Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
fiber رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanners وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com