English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
English Persian
europa اروپا
occident اروپا
Other Matches
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
he was ordered to europe او مامور اروپا شد
Europe قاره اروپا
European Union [EU] اتحادیه اروپا
european essembly مجلس اروپا
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe . یکدفعه سر از اروپا درآورد
european monetary fund صندوق پولی اروپا
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
to e. carpets to the europe فرش به اروپا فرستادن
the concert of europe دول متوافق اروپا
missel یکجور باسترک در اروپا
Nordic وابسته به شمال اروپا
e r p برنامه ترمیم اروپا
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
EEC مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? چند وقت اروپا می مانید ؟
sabot کفش چوبی روستاییان اروپا
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
tench ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
shad شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
european cup winner cup جام برندگان جام اروپا
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com