Total search result: 114 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
it had a europeanlook |
اروپایی می نمود |
|
|
Search result with all words |
|
it had a europeanlook |
نمود اروپایی داشت |
Other Matches |
|
aspect |
نمود |
growths |
نمود |
performance |
نمود |
performances |
نمود |
appearance |
نمود |
appearances |
نمود |
phenomenon |
نمود |
growth |
نمود |
life forms |
زی نمود |
life form |
زی نمود |
aspects |
نمود |
prospected |
نمود |
prospecting |
نمود |
prospects |
نمود |
prospect |
نمود |
psychological make up |
نمود ذهنی |
pseudomorphism |
نمود کاذب |
actescence |
نمود شیر |
macroscopic |
درشت نمود |
phenomenon |
نمود تجلی |
multiphase |
دارای چند نمود |
pseudomorphous |
دارای نمود کاذب |
he proceeded to investigate it |
بتحقیق ان مبادرت نمود |
movable bridge |
پلی که میشودجابجا نمود |
he showed me kindness |
ابرازمحبت نسبت به من نمود |
practicably |
چنانکه بتوان اجرا نمود |
incommutably |
بطوریکه نتوان معاوضه نمود |
water exists in three phases |
اب درسه نمود وجود دارد |
incompressibly |
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود |
Europeans |
اروپایی |
European |
اروپایی |
irreversibly |
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود |
greenfinch |
سهره اروپایی |
redwing |
باسترک اروپایی |
saker |
شاهین اروپایی |
Indo- |
هند و اروپایی |
nightjar |
بوف اروپایی |
indo european |
هند و اروپایی |
indo germanic |
هند و اروپایی |
indo uropean |
هند و اروپایی |
international morse code |
مورس اروپایی |
yellowhammer |
سهره اروپایی |
sweetbrier |
گل سرخ اروپایی |
fieldfare |
باسترک اروپایی |
aberdevine |
سهره اروپایی |
Eurasians |
اروپایی و اسیایی |
continental code |
مورس اروپایی |
cushat |
طوقی اروپایی |
Eurasian |
اروپایی و اسیایی |
eruropean community |
جامعه اروپایی |
larch |
کاج اروپایی |
larches |
کاج اروپایی |
eurodollars |
دلار اروپایی |
mulatto |
زاده اروپایی وزنگی |
mewed |
مرغ نوروزی اروپایی |
mew |
مرغ نوروزی اروپایی |
marron |
شاه بلوط اروپایی |
redstart |
بلبل دم قرمز اروپایی |
moly |
سیر زرد اروپایی |
european monetary system |
سیستم پولی اروپایی |
european committee for standardization |
کمیته اروپایی استاندار |
European Currency Unit |
واحد پول اروپایی |
greylag |
غاز وحشی اروپایی |
martlet |
پرستوی معمولی اروپایی |
toper |
کوسه ماهی اروپایی |
merlin |
قوش کوچک اروپایی |
copper beech [Fagus sylvatica] |
درخت راش اروپایی |
mewing |
مرغ نوروزی اروپایی |
brock |
گورکن اروپایی شغاره |
ineradicably |
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود |
hatchment |
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود |
polecat |
موش خرمای وحشی اروپایی |
woodcock |
خروس جنگلی اسیایی و اروپایی |
ruddock |
مرغ سینه سرخ اروپایی |
ring snake |
مار حلقه دار اروپایی |
woodwaxen |
طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی |
polecats |
موش خرمای وحشی اروپایی |
Eurasian |
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی |
larch |
درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی] |
Eurasians |
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی |
hyperfocal distance |
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود |
piggyback file |
فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود |
The town has a European look. |
این شهر قیافه اروپایی دارد |
whiting |
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی |
africander |
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد |
a comparison between European and Japanese schools |
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی |
half caste |
دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی |
nescience |
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود |
dun bird |
یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است) |
nut cracker |
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است |
serin |
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد |
old masters |
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده |
old master |
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده |
final set |
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود |
eurocheque |
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد |
European rose |
طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.] |
pochard |
یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت |
e r p |
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی |
balto slavic |
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو |
propor tionably |
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود |
he took my words in good part |
سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید |
Cinoiserie |
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.] |
maroon |
شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن |
fascism |
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود |
mag |
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی |
mags |
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی |
locarno treaty |
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود |
cabbage rose |
طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود |
dangerous goods by road agreement |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
gold washing |
شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.] |
e c e |
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است |
room-sized rug |
فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.] |