Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
freedom of experssion
ازادی بیان
Search result with all words
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
Other Matches
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
to speak
[things indicating something]
بیان کردن
[رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warn
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
freedom
ازادی
freedoms
ازادی
large n
ازادی
indpendence
ازادی
freeness
ازادی
independence
ازادی
openness
ازادی
insubjection
ازادی
liberation
ازادی
liberties
ازادی
immunity
ازادی
enfranchisement
ازادی
looseness
ازادی
manumission
ازادی
option
ازادی
options
ازادی
liberal
ازادی
emancipation
ازادی
liberals
ازادی
liberty
ازادی
liberticide
ازادی کش
release
ازادی
released
ازادی
releases
ازادی
elbowroom
ازادی عمل
freedom of seas
ازادی دریاها
statue of liberty
مجسمه ازادی
freedom of trade
ازادی تجارت
free will
ازادی اراده
freedom of belief
ازادی عقیده
emancipatory
ازادی بخش
freehand
ازادی در تصمیم
freedom of choice
ازادی انتخاب
freehand
ازادی عمل
probational
ازادی بقیدالتزام
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of the press
ازادی نگارش
liberty of the press
ازادی مطبوعات
liberty party
حزب ازادی
laissez-faire
ازادی تجارت
probation
ازادی مشروط
the champion of liberty
مدافع ازادی
manumission
ازادی برده
manumit
ازادی بخشیدن
market freedom
ازادی بازار
market freedom
ازادی تجاری
medal of freedom
مدال ازادی
freedom of enterprise
ازادی تجارت
free enterprise
ازادی اقتصادی
freedom to choose
ازادی در انتخاب
probation
ازادی بقیدالتزام
habeas corpus
حکم ازادی
edict of emancipation
منشور ازادی
economic freedom
ازادی اقتصادی
liberator
ازادی بخش
liberators
ازادی بخش
degrees of freedom
درجات ازادی
civil liberty
ازادی مدنی
degree of freedom
درجه ازادی
parole
ازادی مشروط
paroled
ازادی مشروط
elbow room
ازادی عمل
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
toleration
ازادی ازادگی
relief
فراغت ازادی
civil liberties
ازادی مدنی
paroling
ازادی مشروط
liberally
ازادی خواهانه
catholicity
ازادی فکر
conditional discharge
ازادی مشروط
paroles
ازادی مشروط
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
libertarians
طرفدار ازادی اراده
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
liberals
ازادی خواه زیاد
liberal
ازادی خواه زیاد
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
laissez-faire
ازادی کسب و کار
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
libertarian
طرفدار ازادی اراده
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
free thinking
ازادی از قیود مذهب
latitudes
ازادی عمل وسعت
free thought
ازادی فکر لامذهب
latitude
ازادی عمل وسعت
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
liberalism
اصول ازادی خواهی
probationary period
دوره ازادی مشروط
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope
میدان دید ازادی عمل
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
jubilee
روز ازادی سال ویژه
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
jubilees
روز ازادی سال ویژه
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroling
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
paroles
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
rhetoric
علم معانی بیان معانی بیان
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
recitations
بیان
dite
بیان
explanation
بیان
say-so
بیان
say-so
حق بیان
say so
بیان
locutions
بیان
pronunciation
بیان
pronunciations
بیان
recitation
بیان
explication
بیان
dit
بیان
interpretations
بیان
explanations
بیان
locution
بیان
exposition
بیان
expositions
بیان
averment
بیان
rhetorically
بیان
wording
بیان
declaration
بیان
experssion
بیان
declarations
بیان
interpretation
بیان
statements
بیان
diction
بیان
expression
بیان
choice of words
بیان
expressions
بیان
quotations
بیان
quotation
بیان
word choice
بیان
say so
حق بیان
statement
بیان
wording
بیان
verbiage
[American English]
بیان
diction
بیان
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty
حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
remarks
افهار بیان
remark
افهار بیان
remarked
افهار بیان
eloquence
علم بیان
dictograph
بیان نگار
imparts
بیان کردن
remarking
افهار بیان
imparting
بیان کردن
mouths
مدخل بیان
number
بیان کیفیت
imparted
بیان کردن
impart
بیان کردن
enunciative
بیان کننده
tells
بیان کردن
telling-off
بیان کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com