English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (5 milliseconds)
English Persian
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
Search result with all words
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
Other Matches
impartation اعطا
endowment اعطا
bestowal اعطا
endowments اعطا
awards اعطا
award اعطا
awarded اعطا
vouchsafement اعطا
awarding اعطا
dispensations اعطا تقدیر
dispensation اعطا تقدیر
grant اعطا کردن
grants اعطا کردن
granted اعطا کردن
naturalization اعطا یا قبول تابعیت
grant a credit اعتباری را اعطا کردن
to grant a request درخواستی را اعطا کردن
conferred a degree درجه دانشگاهی اعطا کردن
awarding مقرر داشتن اعطا کردن
awards مقرر داشتن اعطا کردن
award مقرر داشتن اعطا کردن
awarded مقرر داشتن اعطا کردن
enfranchise حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchised حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchises حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchising حقوق مدنی اعطا کردن به
patenting امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
particularism اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
liberty ازادی
liberation ازادی
openness ازادی
liberties ازادی
looseness ازادی
liberticide ازادی کش
large n ازادی
indpendence ازادی
freeness ازادی
liberals ازادی
liberal ازادی
emancipation ازادی
insubjection ازادی
enfranchisement ازادی
manumission ازادی
independence ازادی
releases ازادی
freedom ازادی
release ازادی
option ازادی
options ازادی
released ازادی
freedoms ازادی
immunity ازادی
conditional discharge ازادی مشروط
degree of freedom درجه ازادی
advantages accruning from ازادی مطبوعات
catholicity ازادی فکر
probation ازادی مشروط
laissez-faire ازادی تجارت
paroling ازادی مشروط
liberty of the press ازادی مطبوعات
paroled ازادی مشروط
liberty party حزب ازادی
paroles ازادی مشروط
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of seas ازادی دریاها
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom of belief ازادی عقیده
emancipatory ازادی بخش
freedom of choice ازادی انتخاب
probation ازادی بقیدالتزام
edict of emancipation منشور ازادی
economic freedom ازادی اقتصادی
degrees of freedom درجات ازادی
freedom to choose ازادی در انتخاب
market freedom ازادی بازار
medal of freedom مدال ازادی
elbowroom ازادی عمل
habeas corpus حکم ازادی
freehand ازادی در تصمیم
liberally ازادی خواهانه
free will ازادی اراده
freehand ازادی عمل
elbow room ازادی عمل
toleration ازادی ازادگی
probational ازادی بقیدالتزام
free enterprise ازادی اقتصادی
statue of liberty مجسمه ازادی
the champion of liberty مدافع ازادی
market freedom ازادی تجاری
liberator ازادی بخش
liberators ازادی بخش
civil liberty ازادی مدنی
civil liberties ازادی مدنی
manumission ازادی برده
manumit ازادی بخشیدن
parole ازادی مشروط
relief فراغت ازادی
free thought ازادی فکر لامذهب
libertarian طرفدار ازادی اراده
libertarians طرفدار ازادی اراده
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
liberalism اصول ازادی خواهی
the champion of liberty سنگ بسینه زن ازادی
laissez faire ازادی مطلق اقتصادی
free thinking ازادی از قیود مذهب
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
latitudes ازادی عمل وسعت
liberal ازادی خواه زیاد
latitude ازادی عمل وسعت
liberals ازادی خواه زیاد
laissez-faire ازادی کسب و کار
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
nurse of liberty پرورشگاه یا مهد ازادی
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
probationary period دوره ازادی مشروط
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
overindulgence ازادی بیش از حد دادن
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
ransoms ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransom ازادی کسی یاچیزی راخریدن
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalist ملی گرا ازادی طلب
nationalist ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists ملی گرا ازادی طلب
jubilee روز ازادی سال ویژه
jubilees روز ازادی سال ویژه
illiberal متعصب مخالف اصول ازادی
freewheel با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels با ازادی حرکت وجنبش کردن
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
nationalists ازادی خواه واستقلال طلب
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope میدان دید ازادی عمل
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroling ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
liberalparty حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com