English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (7 milliseconds)
English Persian
enthetic ازبیرون امده
exopathic ازبیرون امده
Other Matches
exteriorly ازبیرون
extrinsically ازبیرون
without ازبیرون
foul hooked ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
to feather an oar پاروراپس ازبیرون اوردن ازاب تخت قراردادن
who came? کی امده
ridgy بر امده
incoming امده
gibbous بر امده
fordone از پا در امده
who came? که امده
exserted بیرون امده
prognathous پیش امده
exserted پیش امده
peregrin or rine از خارجه امده
prognathic پیش امده
new come تازه امده
overshot پیش امده
landed فرود امده
worked up ازکار در امده
impassionate به جنبش امده
overdue دیر امده
leavened bread نان ور امده
left over زیاد امده
jutting پیش امده
protractive جلو امده
red-hot تاب امده
jambs تیربیرون امده
jamb تیربیرون امده
underhung پیش امده
projective جلو امده
getting بدست امده
gets بدست امده
get بدست امده
aggregates جمع امده
aggregate جمع امده
in :رسیده امده
in- :رسیده امده
unbred بدببار امده
protrudent جلو امده
protrusile جلو امده
protrusive جلو امده
red hot تاب امده
worker ازکار در امده
saleint بیرون امده
saleintiant بیرون امده
cantilever تیر پیش امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
apogean از زمین بالا امده
neoteric تازه بدنیا امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
petiolar از برگدم بیرون امده
projecting jaw ارواره پیش امده
unhandy مشکل بدست امده
self born از خود بوجود امده
take steps اقدامات بعمل امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
beetle brow پیشانی پیش امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
you might have come باید امده باشید
ecstatic بوجد امده نشئهای
inchoate تازه بوجود امده
bay windows پنجره پیش امده
bay window پنجره پیش امده
to t. to account زیر account امده است
to run short زیر short امده است
lugged هر عضو جلو امده چیزی
lug هر عضو جلو امده چیزی
instances have occurred that مواردی پیش امده است
flanges لبه بیرون امده چرخ
lugging هر عضو جلو امده چیزی
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
prognathic دارای ارواره پیش امده
prognathous دارای ارواره پیش امده
lugs هر عضو جلو امده چیزی
flange لبه بیرون امده چرخ
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
hardly earned money پول سخت بدست امده
vizor لبه پیش امده کلاه
visor لبه پیش امده کلاه
visors لبه پیش امده کلاه
extrusive اخراج کننده بیرون امده
venose دارای رگهای متعددوبر امده
air landed فرود امده از راه هوا
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
bow windows پنجره پیش امده کمانی
bow window پنجره پیش امده کمانی
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
flange لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flanges لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com