Dictiornary-Farsi | ازبین رفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (11 milliseconds)

English	Persian
bar	ازبین رفتن
bars	ازبین رفتن


Search result with all words

waste	بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
wastes	بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
acatamathesia	ازبین رفتن قدرت ادراکات
flatfoot	ازبین رفتن انحناء کف پا
peace dividend	ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
Other Matches

wash out	ازبین بردن
to sweep away	ازبین بردن
extinct	ازبین رفته
defunct	ازبین رفته
depredate	ازبین بردن
de militarization	ازبین بردن حالت نظامی
extirpate	ریشه کن کردن ازبین بردن
destroyed	ازبین رفت تخریب شده
strike out <idiom>	رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
property disposition	ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
reverses	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
squelch circuit	یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
reversing	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to hang back	پس رفتن
putters	ور رفتن
crawls	رفتن
filches	کش رفتن
puttered	ور رفتن
filching	کش رفتن
to boil over	سر رفتن
shrinks	اب رفتن
putter	ور رفتن
puttering	ور رفتن
betake	رفتن
snipping	کش رفتن
sink	ته رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
departures	رفتن
departure	رفتن
hedges	در رفتن
hedged	در رفتن
shrinking	اب رفتن
shrink	اب رفتن
snook	کش رفتن
going	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to pair off	رفتن
retire	پس رفتن
abstracts	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
abstract	کش رفتن
retires	پس رفتن
hedge	در رفتن
filched	کش رفتن
to go back ward	پس رفتن
to get over	رفتن از
to get one's monkey up	از جا در رفتن
regress	پس رفتن
to get away	رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swiping	کش رفتن
go	رفتن
admitting	رفتن
regressed	پس رفتن
regresses	پس رفتن
regressing	پس رفتن
to go backward	پس رفتن
to go bang	در رفتن
twiddling	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
sinks	ته رفتن
goes	رفتن
admits	رفتن
to do out of	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracted	تو رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
retract	تو رفتن
retrograde	پس رفتن
admit	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to go to mess	رفتن
to foot it	رفتن
to fly off	در رفتن
to flow over	سر رفتن
to fall short	کم رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
filch	کش رفتن
mog	رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
break loose	در رفتن
hang around	ور رفتن
niggled	ور رفتن
to break loose	در رفتن
fribble	ور رفتن
niggles	ور رفتن
niggle	ور رفتن
crawled	رفتن
jauk	ور رفتن
snitching	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
receding	پس رفتن
recedes	پس رفتن
to peter out	پس رفتن
receded	پس رفتن
recede	پس رفتن
bleneh	پس رفتن
nim	کش رفتن
to sleep fast	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
short-change	کش رفتن
pullback	پس رفتن
to run off	در رفتن
make off	در رفتن
pilfer	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
go off	در رفتن
pilfered	کش رفتن
To go	رفتن
pilfers	کش رفتن
glom on to	کش رفتن
snitch	کش رفتن
crawl	رفتن
snitches	کش رفتن
go over	به ان سو رفتن
to whisk away or off	رفتن
short-changing	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
snitched	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
to go on	پیش رفتن
traipse	راه رفتن
to go to school	باموزشگاه رفتن
to go off	بخواب رفتن
traipsing	راه رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
traipses	راه رفتن
traipsed	راه رفتن
to go on pilrimage	زیارت رفتن
to go down	پایین رفتن
to go on the stump	منبر رفتن
to go off	بیرون رفتن
to go forward	پیش رفتن
wade	بسختی رفتن
play-act	تو بازی رفتن
play-acted	تو بازی رفتن
plunge	شیرجه رفتن
play-acting	تو بازی رفتن
play-acts	تو بازی رفتن
goofs	ازکارطفره رفتن
consume	تحلیل رفتن
consumed	تحلیل رفتن
consumes	تحلیل رفتن
goofing	ازکارطفره رفتن
goofed	ازکارطفره رفتن
goof	ازکارطفره رفتن
doffs	طفره رفتن
doffing	طفره رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
wades	بسختی رفتن
to go forth	پیش رفتن
outrage	ازجا در رفتن
outraged	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
outraging	ازجا در رفتن
escalate	از دست رفتن
Mt	بالا رفتن
waded	بسختی رفتن
escalates	از دست رفتن
Mts	بالا رفتن
aspired	بالا رفتن
escalating	از دست رفتن
nosedive	شیرجه رفتن
wading	بسختی رفتن
nosedived	شیرجه رفتن
doffed	طفره رفتن
to push out	پیش رفتن
churned	جلو رفتن
churn	جلو رفتن
to pass off	ازمیان رفتن
avoid	طفره رفتن از
avoided	طفره رفتن از
to slip off or away	نادیده رفتن