English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
Other Matches
bar ازبین رفتن
bars ازبین رفتن
flatfoot ازبین رفتن انحناء کف پا
acatamathesia ازبین رفتن قدرت ادراکات
wastes بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
waste بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
defunct ازبین رفته
to sweep away ازبین بردن
extinct ازبین رفته
depredate ازبین بردن
wash out ازبین بردن
extirpate ریشه کن کردن ازبین بردن
de militarization ازبین بردن حالت نظامی
destroyed ازبین رفت تخریب شده
strike out <idiom> رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
subsistence theory of wages نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
squelch circuit یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
reverses عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
vindicative دفاعی
defensive دفاعی
backfield خط دفاعی
defensive line خط دفاعی
apologetic دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
agger پشته ی دفاعی
defensively حالت دفاعی
preventive war نبرد دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
rejoinder پاسخ دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
coverings بازی دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
blue line خط دفاعی هاکی
cover بازی دفاعی
defense base پایگاه دفاعی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
zone منطقه دفاعی
zones منطقه دفاعی
covers بازی دفاعی
defense position موضع دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
defensive league اتحادیه دفاعی
defensive war جنگ دفاعی
backcourt نیمه دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
budget line خط بودجه
unfunded بی بودجه
possibilities line خط بودجه
appropriation symbol کد بودجه
budgets بودجه
budget بودجه
budgeted بودجه
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
switch position موضع رابط دفاعی
defensive player شطرنج باز دفاعی
back judge داور در محوطه دفاعی
guards حالت دفاعی شمشیرباز
guard حالت دفاعی شمشیرباز
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
presses تاکتیک دفاعی فشرده
press تاکتیک دفاعی فشرده
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
bump and run نوعی مانور دفاعی
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
pale حصار دفاعی دفاع
paler حصار دفاعی دفاع
palest حصار دفاعی دفاع
bump and go نوعی مانور دفاعی
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
switch position موضع دفاعی بینابین
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
protective cover جان پناه دفاعی
rejoins پاسخ دفاعی دادن
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
defensiveness حالت دفاعی داشتن
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
government budget بودجه دولت
national budget بودجه ملی
cash budget بودجه نقدی
current budget بودجه جاری
state budget بودجه دولت
capital budget بودجه سرمایهای
government dificit surplus کسر بودجه
household budget بودجه خانوار
military funds بودجه نظامی
budget balance تعادل بودجه
capital budget بودجه تاسیساتی
flexible budget بودجه متغیر
operating budget بودجه عملیاتی
margins بودجه احتیاطی
variable budget بودجه متغیر
unified budget بودجه واحد
program budget بودجه برنامهای
unbalanced budget بودجه نامتوازن
preliminary budget بودجه مقدماتی
development budget بودجه عمرانی
preliminary budget بودجه ابتدائی
family budget بودجه خانواده
family budget بودجه خانوار
financial budget بودجه مالی
municipal budget بودجه شهرداری
cyclical budget بودجه دورانی
cyclical budget بودجه ادواری
fixed budget بودجه ثابت
margin بودجه احتیاطی
appropriation limitation محدودیت بودجه
budget credit اعتبار بودجه
budget bureau دفتر بودجه
budget cycle گردش بودجه
budget cycle مراحل بودجه
budget data اطلاعات بودجه
budget deficit کسری بودجه
budget deficit کسر بودجه
deficits کسر بودجه
deficit کسر بودجه
budget constraint محدودیت بودجه
budget comittee گروه بودجه
annual budget بودجه سالانه
administrative budget بودجه اداری
appropriation اختصاص بودجه
balanced budget بودجه متوازن
budgeting بودجه ریزی
budget surplus مازاد بودجه
budgetary مربوط به بودجه
budget ceiling سقف بودجه
budget determinant تعیین بودجه
budget process فرایند بودجه
budget surplus اضافه بودجه
budget process مراحل بودجه
budgetary control کنترل بودجه
budgetary appropriations تخصیص بودجه
budget period زمان بودجه
budget period دوره بودجه
budget expenditures مخارج بودجه
budget execution اجرای بودجه
budget balance توازن بودجه
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
parried حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
corral دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parry حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
parries حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
capital budgeting بودجه بندی سرمایه
deficit financing تامین کسر بودجه
naval appropriation bill بودجه نیروی دریایی
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
command budget estimate براورد بودجه یکان
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
The budget deficit of 1980 . کسر بودجه سا ل1980
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
operating budget بودجه بهره برداری
budgeter تهیه کننده بودجه
budgeteer تهیه کننده بودجه
budget classification طبقه بندی بودجه
national economic budget بودجه اقتصادی ملی
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com