English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
roll out ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
outstretched بیرون گسترده
emerges بیرون امدن
to get over بیرون امدن
shoot-outs بیرون امدن
extrude بیرون امدن
issues بیرون امدن
issued بیرون امدن
to puff out پف پف بیرون امدن
issue بیرون امدن
pull out بیرون امدن
pull-out بیرون امدن
pull-outs بیرون امدن
shoot-out بیرون امدن
extruding بیرون امدن
shoot out بیرون امدن
shoot forth بیرون امدن
extrusion بیرون امدن
emerge بیرون امدن
to run out بیرون امدن
extrudes بیرون امدن
emerged بیرون امدن
extruded بیرون امدن
to chop out بیرون امدن
to come out بیرون امدن
emerging بیرون امدن
to shoot forth بیرون امدن
transpire بیرون امدن نشرکردن
transpired بیرون امدن نشرکردن
exude بیرون امدن افشاندن
transpiring بیرون امدن نشرکردن
exudes بیرون امدن افشاندن
exuding بیرون امدن افشاندن
transpires بیرون امدن نشرکردن
exuded بیرون امدن افشاندن
emanates سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating سرچشمه گرفتن بیرون امدن
protrude بیرون انداختن پیش امدن
protruding بیرون انداختن پیش امدن
protrudes بیرون انداختن پیش امدن
emanated سرچشمه گرفتن بیرون امدن
protruded بیرون انداختن پیش امدن
let out اجازه بیرون امدن دادن
emanate سرچشمه گرفتن بیرون امدن
hatch تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatched تخم دادن جوجه بیرون امدن
to pull out از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
hatches تخم دادن جوجه بیرون امدن
to wriggle one's way بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
pullout لحظه بیرون امدن موج سواراز اب
dog paddle شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
variable camber flap فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
disforest ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
to puff up کپه کپه بیرون امدن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
widespread گسترده
porrect گسترده
widespreading گسترده
raft foundation پی گسترده
palmate گسترده
scattered <adj.> گسترده
far reaching گسترده
radiant گسترده
extensive گسترده
extended defense دفاع گسترده
explode گسترده کردن
structural formula فرمول گسترده
wide area network شبکه گسترده
broad spectrum طیف گسترده
broadminded گسترده اندیش
patulously گسترده وار
distributed load گسترده بار
exploding گسترده کردن
distributed fire اتش گسترده
explodes گسترده کردن
extended family خانواده گسترده
spreadsheet صفحه گسترده
exploded گسترده کردن
latitudinal گسترده فکر
latitudinarian گسترده فکر
full sail بابادبانهای گسترده
expanded scope صفحه گسترده
spreadsheets صفحه گسترده
expanded type نوع گسترده
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
quattro یک برنامه صفحه گسترده
broadband amplifier فزونساز باند گسترده
extended addressing ادرس دهی گسترده
three dimentional spreadsheet صفحه گسترده سه بعدی
extended family system نظام فامیلی گسترده
splays باز کردن گسترده
splaying باز کردن گسترده
spreadsheet program برنامه صفحه گسترده
broadband antenna انتن با باند گسترده
electronic spreadsheet صفحه گسترده الکترونیکی
opens زمین باز گسترده
opened زمین باز گسترده
palmated مانند کف دست گسترده
under sail دارای بادبانهای گسترده
uniformly distributed load بار گسترده یکنواخت
uniformly distribution load بار گسترده یکنواخت
mans شبکه با گسترده محدود
splay باز کردن گسترده
graphics spreadsheet صفحه گسترده نگارهای
aperiodic antenna انتن با باند گسترده
splayed باز کردن گسترده
open زمین باز گسترده
man شبکه با گسترده محدود
PCMCIA که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
blankest خانه خالی در صفحه گسترده
blank خانه خالی در صفحه گسترده
spread eagle تصویر عقاب بال گسترده
stratus ابر گسترده ونزدیک بزمین
spread eagle چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
alias وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
aliases وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
cells در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cells تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
multiplan یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
XMS قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
visicalc یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
smog میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
PCMCIA مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
Sun Microsystems شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
opened کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opens کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
HSSI اتصالات سری که داده را تا نرخ مگابایت در ثانیه ارسال میکند. که در برخی شبکههای گسترده به کار می رود
ripple through effect نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
micro تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
sail باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cells در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
DIF file استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
proved در امدن
prove در امدن
ensue از پس امدن
to come back پس امدن
run short کم امدن
ensued از پس امدن
succee از پی امدن
to fall short کم امدن
fall short کم امدن
peter کم امدن
to pass on امدن
to come over امدن
proves در امدن
ensues از پس امدن
succumbed از پا در امدن
come امدن
comes امدن
lengthen کش امدن
behove امدن به
succumbs از پا در امدن
behoove امدن به
lengthened کش امدن
lengthening کش امدن
lengthens کش امدن
succumb از پا در امدن
come away ور امدن
succumbing از پا در امدن
venues امدن
to come in to line در صف امدن
venue امدن
land vi پائین امدن
surmounts غالب امدن بر
light or lighted فرود امدن
tardiness دیر امدن
look down پایین امدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com