English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
To come to a halt(standstI'll). ازحرکت ایستادن.
Other Matches
kinetic energy نیروی ناشی ازحرکت
aircraft arresting دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cavitation بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aby ایستادن
abye ایستادن
be under way ایستادن
seogi ایستادن
stand ایستادن
to fetch up ایستادن
to stand by ایستادن
abided ایستادن
abides ایستادن
cease ایستادن
ceases ایستادن
ceasing ایستادن
ceased ایستادن
to come to a stand ایستادن
stopping ایستادن
stops ایستادن
stopped ایستادن
stop ایستادن
haktari seogi ایستادن لک لک وار
hustings جای ایستادن و
stagnating از جنبش ایستادن
stagnates از جنبش ایستادن
stagnated از جنبش ایستادن
heisoku daeh ایستادن خبردار
stagnate از جنبش ایستادن
lineup به صف ایستادن تیم
to stand at gaze خیره ایستادن
bail up ایستادن دراختیارغارتگر
ap seogi ایستادن معمولی
outstand بیشتر ایستادن
basophobia هراس از ایستادن
pyeonhi seogi موازی ایستادن
lie off دور ایستادن
haehiji daeh ایستادن ازاد
shiko dachi ایستادن دایرهای
team line up به صف ایستادن تیم
kiba dachi ایستادن سوارکارانه
draw up سیخ ایستادن
fudo dachi محکم ایستادن
moa seogi خبردار ایستادن
line up به ترتیب ایستادن
To stand in a queue (line). توی صف ایستادن
to come to a stop ایستادن [مهندسی]
queued در صف گذاشتن در صف ایستادن
queues در صف گذاشتن در صف ایستادن
queueing در صف گذاشتن در صف ایستادن
queue در صف گذاشتن در صف ایستادن
line-up به ترتیب ایستادن
to stand in the gap دررخنه ایستادن
to stand fast محکم ایستادن
line-ups به ترتیب ایستادن
hunker سرپا ایستادن
standing room جای ایستادن
to stand behind پشت سر ایستادن
to stop [doing something] ایستادن [از انجام کاری]
to stand by ایستادن وتماشا کردن
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
to kick ones heels چشم براه ایستادن
koa seogi ایستادن قلاب وار
To keep ones word. To stand by ones promise . سر قول خود ایستادن
anchor ایستادن در دریا مهاری
to stand one's ground بر سر دلیل خود ایستادن
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
To stand to attention. خبر دار ایستادن
to come to a بحالت خبردار ایستادن
to stand across the road درمیان جاده ایستادن
To stand firm. To stick to ones gun. سفت وسخت ایستادن
to queue [line] up for tickets برای بلیط در صف ایستادن
sanchin dachi ایستادن ساعت شنی
to stand by one's promise سر قول خود ایستادن
To stand like rock . مانند کوه ایستادن
to stick to one's word سر قول خود ایستادن
zenkatsu dachi ایستادن متمایل به جلو
neko ashi dachi ایستادن گربه سان
joo choo seogi ایستادن اسب سواری
stop ایستادن توقف کردن
line up ردیف ایستادن تیم
abide by one's word سر قول خود ایستادن
stopovers در وسط راه ایستادن
stopover در وسط راه ایستادن
stopping ایستادن توقف کردن
stops ایستادن توقف کردن
line-ups ردیف ایستادن تیم
stances طرز ایستادن درتوپزنی
line-up ردیف ایستادن تیم
stance طرز ایستادن درتوپزنی
ground محل ایستادن توپزن
anchoring ایستادن در دریا مهاری
beom seogi گربه سان ایستادن
anchors ایستادن در دریا مهاری
stand up روی پا ایستادن ایستاده
stand-up روی پا ایستادن ایستاده
stopped ایستادن توقف کردن
toe stand ایستادن ژیمناست روی نوک پا
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
to stop short یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
picketed جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
to stick to one's guns پای کاری محکم ایستادن
to stand by oneself روی پای خود ایستادن
stationed محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stations محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
away خارج از نقطه ایستادن توپ زن
picket جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
stand طرز یا محل ایستادن کمانگیر
pickets جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
float شناور ساختن روی اب ایستادن
baro jireugi ضربه دست مخالف ایستادن
out of one's ground تجاوز توپزن از محل ایستادن
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
peasde روی دوپا ایستادن اسب
statgnate از جنبش ایستادن گندیده شده
bandae jireugi ضربه دست موافق ایستادن
stances طرز ایستادن در گوی زنی
to kick one's heels چشم براه ایستادن منتظرایستادن
stance طرز ایستادن در گوی زنی
kilian position وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
stalling جای ایستادن اسب در طویله اخور
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
ido not feel my legs نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stall جای ایستادن اسب در طویله اخور
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
coach's box محل ایستادن مربی در پایگاه 1 و 3 بیس بال
backdrops پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
eaves droper مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
backdrop پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
To stand at attention(ease). بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
veronica ایستادن و ردکردن گاو از کناربا حرکت شنل
toe raise تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
hitchhike سرجاده ایستادن وباشست جهت خود را نشان دادن
to go backpacking سرجاده ایستادن و با شست جهت خود را نشان دادن
non striker توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
to hitch سرجاده ایستادن و با شست جهت خود را نشان دادن
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
Eavesdrop فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
Berlin کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
poomse نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
to listen to reason بحرف حساب گوش دادن بحرف ایستادن
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
straddled گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com