English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (4 milliseconds)
English Persian
lapsable ازدست رفتنی
Other Matches
loseable از دست رفتنی برباد رفتنی
losable از دست رفتنی برباد رفتنی
goners رفتنی
retractable پس رفتنی
goner رفتنی
lapsible a از دست رفتنی
course to steer راه رفتنی
corrodible تحلیل رفتنی
consumptible تحلیل رفتنی
perishable از بین رفتنی
imperfect از بین رفتنی
resoluble تحلیل رفتنی حل شدنی
desperado مهره از بین رفتنی شطرنج
perishable از بین رفتنی خراب شدنی
to chuck away ازدست دادن
to take time by the forelock را ازدست ندادن
forfoitable ازدست دادنی
to let ship ازدست دادن
loss ازدست دادن
disposable ازدست دادنی
to give away ازدست دادن
give away ازدست دادن
give-away ازدست دادن
get the sack <idiom> ازدست کار
give-aways ازدست دادن
I am tired of him . ازدست اوخسته شده ام
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
miss out on <idiom> ازدست دادن فرصت
revendication استردادزمین ازدست رفته
tumbles ازدست دادن تعادل
tumbled ازدست دادن تعادل
to miss the buy فرصت را ازدست دادن
etiolation ازدست دادن رنگ
tumble ازدست دادن تعادل
miss the boat <idiom> ازدست دادن فرصت
to guzzle away one's money پول خودرادرمیگساری ازدست دادن
let off steam <idiom> ازدست دادن انرژی اضافه
to lose the t. of a discourse رشته سخن را ازدست دادن
spent نیروی خود را ازدست داده
lose ground فرصت خود را ازدست دادن
to lose one's reason عقل خود را ازدست دادن
effete نیروی خود را ازدست داده
toss out <idiom> مجبور به ترک شدن ،ازدست دادن
deflorate تصرف شده بکارت ازدست داده
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
to lose face نام نیک یا اعتبارخودرا ازدست دادن
elapsation ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
he lost his reason عقل یا هوش خودرا ازدست داد
i parted from تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم
She was crying over her misfortunes. ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
creep رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
creeps رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
to barter away بطریق معاوضه ازدست دادن باکالای دیگرمعاوضه کردن
to catch out a batsman گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
hinting در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com