English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English Persian
encouragingly ازراه تشویق
Search result with all words
patronizingly ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
Other Matches
pervertible ازراه در رو
conjugally ازراه زناشویی
foully ازراه خیانت
exegetically ازراه تفسیر
offensively ازراه تهاجم
algebraically ازراه جبر
diagnostically ازراه تشخیص
demonstratively ازراه اثبات
controversially ازراه مباحثه
by ear ازراه گوش
by indirection ازراه تقلب
catechist ازراه پرسش
inquiringly ازراه استفسار
inquiringly ازراه بازجویی
gymnastically ازراه ورزش
intuitively ازراه انتقال
posteriori ازراه استقرار
intuitively ازراه کشف
by courtesy ازراه التفات
paraphrastically ازراه تفسیر
introspectively ازراه خودنگری
interrogatively ازراه پرسش
interposingly ازراه مداخله
intuitively ازراه برهانی
inferentially ازراه استنباط
heretically ازراه رفض
by sea ازراه دریا
basophobia هراس ازراه رفتن
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
professionally ازراه پیشه یاکسب
philosophically ازراه حکمت دوستی
catechization ازراه سئوال وجواب
inferentially ازراه نتیجه گیری
hieroglyphically ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
foully ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
glozingly ازراه عیب پوشی
to break a way موانع را ازراه خودبرداشتن
air movements حرکت دادن ازراه هوا
debaueh ازراه درکردن گمراه کردن
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
endermic ازراه پوستی از ورا پوست
concretionary تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
polemically ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
withdrawals تخلیه مواضع ازراه هوا
long distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance ازراه دور تلفن کردن
withdrawal تخلیه مواضع ازراه هوا
demonstratively با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
intriguingly با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
gamogenesis زاد و ولد ازراه جفت گیری
refutation اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
impo کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bob ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
parasyntheton واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
abetting تشویق
eulogy تشویق
cheered تشویق
cheers تشویق
abetted تشویق
abets تشویق
encouragement تشویق
persuasion تشویق
persuasions تشویق
abet تشویق
exhortation تشویق
cheer تشویق
eulogies تشویق
inspiriting تشویق کننده
inspirit تشویق کردن
elate تشویق کردن
reanimate تشویق کردن
to put a premium on تشویق کردن
abetted تشویق تقویت
countenance [encourage] تشویق کردن
abets تشویق تقویت
embolden تشویق کردن
lead on <idiom> تشویق موزیانه
take heart <idiom> تشویق شدن
to the cheers of [the crowd] با تشویق [جمعیت]
persuadable قابل تشویق
hearten تشویق کردن
lead on تشویق کردن
encourage تشویق کردن
abetting تشویق تقویت
encouage تشویق کردن
cheered تشویق کردن
countenances تشویق کردن
encourage تشویق کردن
encouraged تشویق کردن
countenanced تشویق کردن
encourages تشویق کردن
countenance تشویق کردن
cheer تشویق کردن
countenancing تشویق کردن
eulogizes تشویق کردن
eulogizing تشویق کردن
applause تشویق و تمجید
eulogized تشویق کردن
eulogize تشویق کردن
encourager تشویق کننده
eulogising تشویق کردن
cheers تشویق کردن
eulogises تشویق کردن
eulogised تشویق کردن
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
acclamation آفرین [تشویق] [تحسین]
cheerleaders سر دستهی تشویق کنندگان
exhorting تشویق و ترغیب کردن
shot in the arm <idiom> تشویق یا برانگیختن چیزی
cheerleader سر دستهی تشویق کنندگان
unit awards تشویق نامه یکانی
protreptic تشویق کننده نصیحت
exhorted تشویق و ترغیب کردن
exhort تشویق و ترغیب کردن
exhorts تشویق و ترغیب کردن
optophone الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
you tell'em <idiom> تشویق شخص دربیان گفتهها
overpraise بیش از حد تشویق و تحسین کردن
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
graces فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
he inspirited me to do it مرا بکردن ان کار تشویق کرد
oversells بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citations تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
grace فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
gracing فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
citation تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
oversell بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
overselling بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
oversold بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
structuralism بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
reward is an iduce to toil چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
trading stamp تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
patronises رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronizes رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronized رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com