Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 119 (9 milliseconds)
English	Persian
glozingly	ازراه عیب پوشی
Other Matches
pervertible	ازراه در رو
opercular	سر پوشی
intuitively	ازراه برهانی
intuitively	ازراه کشف
intuitively	ازراه انتقال
foully	ازراه خیانت
gymnastically	ازراه ورزش
heretically	ازراه رفض
inferentially	ازراه استنباط
by sea	ازراه دریا
exegetically	ازراه تفسیر
by indirection	ازراه تقلب
by ear	ازراه گوش
by courtesy	ازراه التفات
demonstratively	ازراه اثبات
algebraically	ازراه جبر
conjugally	ازراه زناشویی
controversially	ازراه مباحثه
encouragingly	ازراه تشویق
diagnostically	ازراه تشخیص
offensively	ازراه تهاجم
interposingly	ازراه مداخله
inquiringly	ازراه استفسار
catechist	ازراه پرسش
posteriori	ازراه استقرار
paraphrastically	ازراه تفسیر
inquiringly	ازراه بازجویی
interrogatively	ازراه پرسش
introspectively	ازراه خودنگری
ligation	لیگاند پوشی
dandyism	شیک پوشی
waiver	چشم پوشی
condonation	چشم پوشی
connivance	چشم پوشی
up front	بیپرده پوشی
renouncement	چشم پوشی
renunciation	چشم پوشی
obliviously	باچشم پوشی
glozing	پرده پوشی
planking	تخته پوشی
gloze	عیب پوشی
abnegation	چشم پوشی
obliviousness	چشم پوشی
opaqueness	پشت پوشی
foully	ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
inferentially	ازراه نتیجه گیری
hieroglyphically	ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
basophobia	هراس ازراه رفتن
to break a way	موانع را ازراه خودبرداشتن
ingratiatingly	ازراه خود شیرینی
catechization	ازراه سئوال وجواب
philosophically	ازراه حکمت دوستی
professionally	ازراه پیشه یاکسب
furring	تخته پوشی دولا
waives	چشم پوشی کردن
condoning	چشم پوشی کردن از
condones	چشم پوشی کردن از
condoned	چشم پوشی کردن از
condone	چشم پوشی کردن از
conniving	چشم پوشی کردن
connives	چشم پوشی کردن
connived	چشم پوشی کردن
connive	چشم پوشی کردن
transvestism	مبدل پوشی جنسی
eonism	مبدل پوشی جنسی
waived	چشم پوشی کردن
ignored	چشم پوشی کردن
ignores	چشم پوشی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .	عیب پوشی کردن
dandify	شیک پوشی کردن
ignoring	چشم پوشی کردن
waive	چشم پوشی کردن
to blanch over	پرده پوشی کردن
secrecy	راز پوشی پوشیدگی
negligible	قابل چشم پوشی
ignore	چشم پوشی کردن
long-distance	ازراه دور تلفن کردن
long distance	ازراه دور تلفن کردن
polemically	ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje	ورود برنامه ازراه دورEntry ob
withdrawal	تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals	تخلیه مواضع ازراه هوا
debaueh	ازراه درکردن گمراه کردن
endermic	ازراه پوستی از ورا پوست
gnosticize	ازراه عرفان تشریح کردن
concretionary	تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
air movements	حرکت دادن ازراه هوا
mumming	نقاب پوشی و لال بازی
glasnost	صراحت و احتراز از پرده پوشی
planking	تخته پوشی چوب فرش
NMI	وقفه غیرقابل چشم پوشی
refutation	اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
patronizingly	ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method	روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
demonstratively	با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
intriguingly	با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
gamogenesis	زاد و ولد ازراه جفت گیری
renunciative	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
parasyntheton	واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
impo	کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bobbing	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry	بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
catechetical	مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
overlooked	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlook	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day <idiom>	تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
break the bank <idiom>	بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone	الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack	ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism	بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
condonation	اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
planking	تخته پوشی تخته بندی
remote control	کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com