Dictiornary-Farsi | ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (4 milliseconds)

English	Persian
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله


Other Matches

injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
from	ازروی
fatuously	ازروی بیشعوری
evadingly	ازروی تجاهل
incontinently	ازروی بی عفتی
finically	ازروی وسواس
facetiously	ازروی شوخی
experientially	ازروی تجربه
doubliy	ازروی تزویر
inquisitively	ازروی کنجکاوی
egotistically	ازروی خودبینی
emulously	ازروی هم چشمی
irritably	ازروی تندمزاجی
irritably	ازروی تندی
enterprisingly	ازروی توکل
equivocally	ازروی ایهام
excursively	ازروی بی ترتیبی
flatulently	ازروی نفخ
flatulently	ازروی لاف
ill humouredly	ازروی بد خویی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
heretically	ازروی فسادعقیده
headily	ازروی خودسری
glozingly	ازروی مداهنه
frivolously	ازروی نادانی
impatiently	ازروی ناشکیبایی
impatiently	ازروی بی صبری
economically	ازروی اقتصاد
lightly	ازروی بی علاقگی
despondently	ازروی افسردگی
despondingly	ازروی افسردگی
fractiously	ازروی کج خلقی
floutingly	ازروی استهزاء
flightily	ازروی بوالهوسی
floutingly	ازروی اهانت
ill humouredly	ازروی بدخلقی
dizzily	ازروی گیجی
empirically	ازروی شارلاتانی
pessimistically	ازروی بد بینی
inadequately	ازروی بی کفایتی
corruptly	ازروی تباهی
contumaciously	ازروی سرکشی
contextually	ازروی قراین
inefficiently	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی عرضگی
constrainedly	ازروی اجبار
considerately	ازروی ملاحظه
stupidly	ازروی نادانی
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
antagonistically	ازروی رقابت
circumspectly	ازروی احتیاط
by the book	ازروی کتاب
basely	ازروی پستی
by i	ازروی ندانستگی
joyfully	ازروی خوشحالی
rakishly	ازروی هرزگی
courageously	ازروی جرات
distastefully	ازروی بی رغبتی
dissolutely	ازروی هرزگی
glaringly	ازروی خودنمائی
disobilgingly	ازروی نامهربانی
brotherly	ازروی دوستی
flippantly	ازروی سبکی
disingenuously	ازروی تزویر
dishonorable	ازروی بی شرمی
disgustedly	ازروی بیزاری
subtly	ازروی زیرکی
childishly	ازروی بچگی
puerilely	ازروی بچگی
discursively	ازروی استدلال
discontentedly	ازروی نارضایتی
deridingly	ازروی ریشخند
crookedly	ازروی نادرستی
blamelessly	ازروی بی گناهی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
perfidiously	ازروی خیانت
irreverently	ازروی بی حرمتی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
irreligiously	ازروی بی دینی
constantly	ازروی ثبات
politicly	ازروی مصلحت
powerlessly	ازروی ضعف
profligately	ازروی هرزگی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
insesately	ازروی بی عاطفگی
insesately	ازروی بیحسی
muddily	ازروی گیجی
huffily	ازروی زودرنجی
huffily	ازروی کج خلقی
dissolute	ازروی هرزگی
inexorably	ازروی سنگدلی
pettishly	ازروی کج خلقی
open mindldly	ازروی بی تعصبی
preponderantly	ازروی فضیلت
querulousy	ازروی کج خلقی
distractedly	ازروی گیجی
shabbily	ازروی پستی
mystically	ازروی تصوف
blunderingly	ازروی اشتباه
submissively	ازروی فروتنی
sure	ازروی یقین
indecently	ازروی بی شرمی
indecisively	ازروی دو دلی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
grammatically	ازروی دستور
in the abstract	ازروی تجرید
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
indelicately	ازروی بی نزاکتی
illy	ازروی بد خواهی
surest	ازروی یقین
inexactly	ازروی بی دقتی
to get off	برخاستن ازروی
surer	ازروی یقین
ill naturedly	ازروی بد خویی
irefully	ازروی تندی
inconstantly	ازروی بی ثباتی
by the piece	ازروی کار کرد
To jump across the stream.	ازروی نهر آب پریدن
perspicaciously	بفراست ازروی فراست
roguishly	ازروی بد ذاتی یاشیطنت
buck	ازروی خرک پریدن
bucks	ازروی خرک پریدن
cravenly	ازروی ترس وپستی
contritely	ازروی توبه وپشیمانی
cockily	ازروی گستاخی یاخودبینی
rancorously	ازروی کینه وبغض
petulantly	ازروی تندی یا کج خلقی
phonologically	ازروی صدا شناسی
vanally	ازروی پستی مزدوروار
well advised	ازروی عقل و منطق
glibly	ازروی چرب زبانی
with a bad grace	به اکراه ازروی بی میلی
piggishly	ازروی خوک منشی
the quilt slipped off the bed	لحاف ازروی رختخواب
crassly	ازروی زمختی یاکودنی
commandingly	باتوانایی ازروی قدرت
adherently	هواخواهانه ازروی تابعیت
perfidiously	ازروی پیمان شکنی
immodestly	ازروی بی حیایی گستاخانه
fierily	ازروی اتش مزاجی
flashily	ازروی خودنمایی یاخودفروشی
flauntingly	باجلوه ازروی خودنمایی
iniquitously	ازروی بی عدالتی بناحق
flightily	ازروی تلون مزاج
inexpertly	ازروی کار ناشناسی
fractiously	ازروی سرکشی عبوسانه
inexpertly	ازروی ناشی گری
inertly	ازروی بیحالی یا تنبلی
impatiently	ازروی بیطاقتی باشتیاق
systematically	ازروی یک اسلوب معین
get over	ازروی چیزی گذشتن
inadvertenly	ازروی عدم توجه
ground observation	دیدبانی ازروی زمین
hat in hand	چاپلوسانه ازروی پستی
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
fictitiously	ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly	ازروی بهانه باتزویر
out of mere freak	صرفا ازروی بوالهوسی
duty call	دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
papistically	ازروی پاپ پرستی
genealogically	ازروی نسبت نامه
disputatiously	ازروی ستیزه جویی
nattily	ازروی زبر دستی
endophagous	تغذیه کننده ازروی
peaceably	ازروی صلح جویی
passive obedience	فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
overbearingly	ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
He did it out of friendship.	ازروی دوستی اینکار راکرد
He obeyed from fear.	ازروی ترس اطاعت کرد
disinterestedly	ازروی بی طرفی یابی علاقگی
haltingly	درنگ کنان ازروی دودلی
chastely	ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
geodetically	ازروی علم زمین پیمایی
condescendingly	ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
politicly	مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
fawningly	ازروی سبزی پاک کنی
intemperately	ازروی افراط با زیاده روی
phonographer	متخصص تندنویسی ازروی صدا
pick up <idiom>	برداشتن چیزی ازروی زمین
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
philanthropically	ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
elenchus	رد ازروی قیاس و صغری وکبری
hieromancy	طالع بینی ازروی قربانی
inelegantly	ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
with a powder	ازروی بی پروایی تند ناگهان
hurdle	مسابقه پرش ازروی مانع
sympathetically	ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
distractedly	اشفته وار ازروی حیرت
elaborately	ازروی صنعت و نازک کاری
fiendishly	ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
overwrought	تهیه شده ازروی مهارت
hurdles	مسابقه پرش ازروی مانع