Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
excursively
ازروی بی ترتیبی
Search result with all words
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
Other Matches
serials
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serial
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
isam
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
heterotaxis
بی ترتیبی
disorders
بی ترتیبی
sequential
ترتیبی
serial
ترتیبی
disjointedness
بی ترتیبی
disorder
بی ترتیبی
serials
ترتیبی
disarrangement
بی ترتیبی
ordinal
ترتیبی
heterotaxy
بی ترتیبی
mismanagement
بی ترتیبی
irregularity
بی ترتیبی
bewilderment
بی ترتیبی
desultorness
بی ترتیبی
sequential file
پرونده ترتیبی
sequential opreation
عمل ترتیبی
sequential processing
پردازش ترتیبی
sequential list
لیست ترتیبی
sequential logic
منطق ترتیبی
sequential process
فرایند ترتیبی
sequential file
فایل ترتیبی
sequential device
دستگاه ترتیبی
sequence checking
مقابله ترتیبی
sequence check
بررسی ترتیبی
sequence control
کنترل ترتیبی
anarchy
بی ترتیبی سیاسی
sequence curcuit
مدار ترتیبی
sequence structure
ساختار ترتیبی
sequential access
دستیابی ترتیبی
disorder
بی ترتیبی اشفتگی
sequential algorithm
الگوریتم ترتیبی
sequential circuit
مدار ترتیبی
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
ordinal numbers
اعداد ترتیبی
sequential control
کنترل ترتیبی
disorders
بی ترتیبی اشفتگی
ordinal position
جایگاه ترتیبی
serial mouse
ماوس ترتیبی
sequential search
جستجوی ترتیبی
serial port
درگاه ترتیبی
ordinal utility
مطلوبیت ترتیبی
ordinal scale
مقیاس ترتیبی
sequential machine
ماشین ترتیبی
solecisms
غلط اصطلاحی بی ترتیبی
sequential storage device
دستگاه انباره ترتیبی
sequential access method
روش دستیابی ترتیبی
multisequencing
عملکرد چند ترتیبی
sequential access device
دستگاه با دستیابی ترتیبی
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
sequence control structure
ساختار کنترل ترتیبی
ascii sort order
نظم ترتیبی اسکی
ordinal data
داده ترتیبی یا وصفی
serial
ترتیبی جزء بجزء
serials
ترتیبی جزء بجزء
sequential data set
مجموعه ترتیبی داده
sequential data structure
ساختار ترتیبی داده
solecism
غلط اصطلاحی بی ترتیبی
sequential
مرتب شده به صورت ترتیبی
well-ordering theorem
قضیه خوش ترتیبی
[ریاضی]
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
well-ordering principle
اصل خوش ترتیبی
[ریاضی]
flow diagram
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
basic sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اساسی
flowchart
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
queued sequential access method
روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
ccd
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
random access
توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
serial
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
serials
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
scatter load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
qisam
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
loads
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
bsam
Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
queued indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
qsam
Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
addressing
روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
serials
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serial
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
random access
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access
رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
sequential access
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
queueing
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queued
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
from
ازروی
charges
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
edit
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
charge
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
function key
یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
edited
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
querulousy
ازروی کج خلقی
floutingly
ازروی استهزاء
floutingly
ازروی اهانت
emulously
ازروی هم چشمی
shabbily
ازروی پستی
to get off
برخاستن ازروی
dissolute
ازروی هرزگی
fractiously
ازروی کج خلقی
frivolously
ازروی نادانی
egotistically
ازروی خودبینی
finically
ازروی وسواس
distractedly
ازروی گیجی
flightily
ازروی بوالهوسی
equivocally
ازروی ایهام
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
fatuously
ازروی بیشعوری
preponderantly
ازروی فضیلت
enterprisingly
ازروی توکل
muddily
ازروی گیجی
perfidiously
ازروی خیانت
submissively
ازروی فروتنی
flatulently
ازروی نفخ
flatulently
ازروی لاف
evadingly
ازروی تجاهل
open mindldly
ازروی بی تعصبی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
in the abstract
ازروی تجرید
irreligiously
ازروی بی دینی
irefully
ازروی تندی
inconstantly
ازروی بی ثباتی
insesately
ازروی بی عاطفگی
incontinently
ازروی بی عفتی
indecently
ازروی بی شرمی
insesately
ازروی بیحسی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
pettishly
ازروی کج خلقی
surest
ازروی یقین
immorally
از ازروی بد اخلاقی
inexactly
ازروی بی دقتی
illy
ازروی بد خواهی
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
irreverently
ازروی بی حرمتی
glozingly
ازروی مداهنه
mystically
ازروی تصوف
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
ill naturedly
ازروی بد خویی
surer
ازروی یقین
doubliy
ازروی تزویر
irritably
ازروی تندمزاجی
by i
ازروی ندانستگی
by the book
ازروی کتاب
impatiently
ازروی ناشکیبایی
courageously
ازروی جرات
constantly
ازروی ثبات
circumspectly
ازروی احتیاط
inadequately
ازروی بی کفایتی
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
pessimistically
ازروی بد بینی
huffily
ازروی زودرنجی
indecisively
ازروی دو دلی
considerately
ازروی ملاحظه
inquisitively
ازروی کنجکاوی
impatiently
ازروی بی صبری
blunderingly
ازروی اشتباه
antagonistically
ازروی رقابت
irritably
ازروی تندی
despondingly
ازروی افسردگی
brotherly
ازروی دوستی
basely
ازروی پستی
despondently
ازروی افسردگی
lightly
ازروی بی علاقگی
stupidly
ازروی نادانی
inefficiently
ازروی بی عرضگی
economically
ازروی اقتصاد
blamelessly
ازروی بی گناهی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
constrainedly
ازروی اجبار
contextually
ازروی قراین
purposelessly
ازروی بی مقصودی
discursively
ازروی استدلال
disgustedly
ازروی بیزاری
childishly
ازروی بچگی
sure
ازروی یقین
dishonorable
ازروی بی شرمی
disingenuously
ازروی تزویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com